اسکندرنامه قدیم
اسکندرنامۀ قَدیم
از مؤلفی ناشناس، کتابی به فارسی دربارۀ اسکندر مقدونی. چون محرِّر آن عبدالکافی بن ابی البرکات، از خوشنویسان قرن ۶ق است، باید کتاب پیش از این قرن و ظاهراً در میانۀ قرن ۵ق نوشته شده باشد. مطالب کتاب از وهب بن منبّه نامی روایت شده است. اسکندر در این داستان دخترزادۀ فیلیپ اول، قیصر روم، و داراب پسر بهمن است. داستان از کشورگشاییهای اسکندر و رفتن او به ظلمات برای یافتن آب حیوان حکایت میکند. اصل آن از افسانههای کهن از تاریخ پادشاهان عجم و پیامبران بنیاسرائیل و نیز داستانهای عشقی و امثال و حکم، به روش قصه در قصه بوده است. مؤلف یا مترجم آن، یا ایرانی یا بسیار به ایران علاقهمند بوده، زیرا در آن از فردوسی، عنصری و محمود غزنوی با عبارت دعایی رحمةالله علیه، سخن رانده و اسکندر را موحّد، نمازگزار، پیامبر و ایرانی معرفی کرده و ایرانیان را از اعراب شجاعتر دانسته است. واژهها و اصطلاحات بهکار رفته در این کتاب، ویژۀ قرن ۵ق و سبک آن پیرو سبک بلعمی (قرن ۴ق) است و در کمیِ لغات عربی بر بلعمی برتری دارد. این اثر مأخذ مهم اسکندرنامۀ روایی دورۀ صفویه بوده است. به کوشش ایرج افشار بهچاپ رسیده است (تهران ۱۳۴۳ش).