کوین کلاین
کوین کلاین (میزوری ۲۴ اکتبر ۱۹۴۷م- )
(نام کامل: کوین دولانی کلاین؛ به انگلیسی: Kevin Delaney Kline) بازیگر امریکایی تئاتر، سینما و تلویزیون. از اوایل دهۀ 1980 تاکنون، جز حضور پررنگش در تئاتر به عنوان بازیگر و کارگردان، در فیلمهای سینمایی کمدی یا درام زیادی در نقشهای اصلی یا دوم (اما مهم) بازیهای گاه درخشانی از خود به یادگار گذاشته. همچنین وی در تولید چند انیمیشن بزرگ شرکتهای برادران وارنر و والت دیزنی به عنوان راوی یا صداپیشه همکاری کرده است. کلاین در سال ۱۹۸۹م اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای بازی در فیلم کمدی یک ماهی به نام وندا به دست آورده است.
پدرش، موسیقیدانی بود که از راه ادارۀ یک مغازۀ صفحهفروشی امرار معاش میکرد. کوین تحصیلات ابتدایی را در مدرسهای مذهبی که توسط راهبان کاتولیک اداره میشد، گذراند. برای تحصیل در رشتۀ موسیقی وارد دانشگاه ایندیانا شد؛ اما کمی بعد رشتۀ تحصیلیاش را به نمایش تغییر داد. پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، دورۀ هنرهای نمایشی مدرسۀ جولیارد نیویورک (Juilliard School) را نیز به پایان برد. پس از چهارسال همراهی با «گروه نمایشی بازیگری سیار» جـان هاوسمن (John Houseman) به نیویورک بازگشت و در آنجا در مجموعۀ تلویزیونی در جستوجـوى فـردا (۱۹۷۶ - ۱۹۷۷) ظاهر شد. خیلی زود، با ایفای نقش در نمایش موزیکال داماد دزد، به برادوی راه یافت. در نمایشهای برادوی مثل نمایش موزیکال در قرن بیستم (۱۹۷۸) و همچنین اجرای اپرت دزدان دریایی پنزانس (The Pirates of Penzance) گیلبرت و سالیوان (Gilbert and Sullivan) (۱۹۸۰) ـ که در ۱۹۸۳ نیز در فیلمی با همین نام شرکت کرد ـ به بهترین شکل از تواناییهایش در رقص، آواز و نواختن پیانو سود جست (مهارتش در نواختن پیانو، سالها بعد در فیلم قرار و مدار آدمهای بالغ در نقش یک موسیقیدان، نیز به کارش آمد). کلاین برای هر دوی این نمایشها جایزۀ تونی بهترین بازیگر را به خود اختصاص داد. در طول چهار سال (۱۹۸۶ ۔ ۱۹۹۰) در دو اجرای هملت ظاهر شد که اجرای دوم (۱۹۹۰) به کارگردانی خودش بود. در سالهای بعد به موازات کار سینما، فعالیتهای تئاتریاش را نیز ادامه داد و هر از چندی بر صحنۀ تئاترهای نیویورک ظاهر میشد. حضورش در نمایشهای موزیکال برادوی، نظر پاکولای فیلمساز را به خود جلب کرد و به این ترتیب کلاین در انتخاب سوفی (Sophie's Choice) در نخستین حضور سینماییاش در نقش شوهر بیمارگون و نامتعادل مریل استریپِ نجاتیافته از اردوگاههای مرگ ظاهر شد. چهل سالگی، نخستین کار مشترک کلاین با لارنس کسدان بود که این همکاری با فیلمهای سیلورادو، تا مرگ دوستت دارم، گراند کنین و بوسۀ فرانسوی ادامه یافت. همکاری این دو از برجستهترین نمونههای کار مشترک کارگردان / بازیگر در واپسین دهۀ قرن بیستم بوده و با نمونۀ درخشانی مثل ترکیب مارتين اسکورسیزی / رابرت دنیرو قابل قیاس است. با وجود مضامین و ویژگیهای مشترک فراوانِ این فیلمها، هیچگونه تکرار و یکنواختی در کار او به چشم نمی آید. حتی تنوع و بداعت کار او از فیلمی به فیلم دیگر شگفت مینماید: از روشنفکر میانسال و پریشانحال چهل سالگی گرفته تا کابوی پر جنبوجوش غرب وحشي سیلورادو و از پیتزافروش ایتالیاییتبارِ زنبارۀ تا مرگ دوستت دارم تا وكيل لس آنجلسی خوشمشربِ درگیرِ مشکل عاطفی با همسر در گراند کـنین و دزد زبردست فرانسوی بوسۀ فرانسوی. در همۀ این فیلمها شخصیت کلاین متأثر از لحن جدی کمدی فیلم، تعادلی ظریف از این دو عنصر را به نمایش میگذارد. از این حیث کارهای مشترک کسدان و کلاین را میتوان حد وسط طیفی دانست که در یک سر آن کارهای صرفاً کمدی کلاین (یک ماهی به نام وندا و دیو) جـای دارند و در سر دیگرش فیلمهای درام و جدی او (انتخاب سوفی و فریاد آزادی). با وجود تمام امتیازات کارهای مشترک کلاین و کسـدان، نبایداهمیت کارنامۀ او را صرفاً به این آثار محدود سازیم. چرا که این مسأله به معنی نادیده گرفتن حضور کلاین در نقشهای کمدی درخشانی مثل نقش دوگانۀ رئیس جمهور امریکا و بدلش در دیو، یا جنایتکار روانپریشِ بدگمان به همگان یک ماهی به نام ونـداست که جایزۀ اسکار بهترین بازیگر نقش دوم را نصیبش ساخت (نه سال بعد در دنبالۀ این فیلم، مخلوقات خشن، نیز حضوری به همین میزان درخشان داشت)، و بهویژه بهترین نقشآفرینیاش، در سالیان بعد، معلم مدرسۀ درون و بیرون که افشای راز هـمجنسخواهیاش، چند روز مانده به ازدواجش، شهامت اخلاقی او را به چالش میکشد و در نهایت به نمایشی از تقابل آزادگی با ریاکاری بدل میشود. و همچنین نقشآفرینیهای جدی او در آثار درام، مثل ایفای نقش «دانلد وودز»، روزنامهنگار مخالف تبعیض نژادی در فریاد آزادی، یا موسیقیدان آرام و مرد خانوادۀ قرار و مدار آدمهای بالغ که با تسلیم شدن به پیشنهاد شیطانی همسایۀ روانپریش و جنایتکارش (با بازی کوین اسپیسی) مبنی بر معاوضۀ همسرانشان، به بهترین نحو آسیبپذیری مفهوم خانوادۀ سالم امریکایی را به نمایش میگذارد و همچنین ایفای نقش مشابه شوهر خیانتکار توفان یخ در محیط خانوادگی به همان اندازه پوچ و تصنعی، قابل توجه است. در ۱۹۹۳ از صدای گرم و پرطنین او به عنوان راوی فیلم فندقشکن استفاده شد و در ۱۹۹۶ به جای شخصیت «فبوس» در انیمیشن گوژپشت نتردام حرف زد.
همسرش، فیبی کیتس (از ۱۹۸۹)، نیز بازیگر است. فیلم مشترک این دو شاهزاده خانم کارابو است. پیش از آن کیتس (بدون ذکر نامش در عنوانبندی) در نقش کوتاه یکی از همدمهای یکشبۀ بیشمار کلاین در تا مرگ دوستت دارم ظاهر شده بود.