یوسف
یوسف
در عهد عتیق، پسر یازدهم و نورچشمی یعقوب که نابرادریهای حسودش او را به یک مصری فروختند. بعدها او در مصر بهقدرت رسید و هنگامی که قحط و غلا کنعان را فراگرفت برادران و پدرش به او پناه بردند. دوازدهمین سورۀ قرآن به نام او و یکسره داستان او است (← یوسف،_سوره). نام او ۲۵بار در قرآن ذکر شده است (یوسف، ۱ـ۱۰۱؛ انعام، ۸۴) و در سورۀ یوسف داستان او با نام احسنالقصص، نام دیگر سورۀ یوسف، به تفصیل بیان شده است. در قرآن (انعام، ۸۴) به رسالت و پیامبری یوسف اشاره شده و آمده است که خداوند او را علم تعبیر خواب آموخته بود. بنابه روایت، یعقوب دوازده پسر داشت که از مجموع آنها فقط یوسف و بنیامین از زن محبوب او راحیل بودند. او به یوسف علاقۀ خاصی داشت تا آنجا که برادرانش از شدّت حسد او را در چاهی افکندند و کاروانی او را پیدا کرد و به غلامی به مصر برد و چنین شد که یوسف به خانوادۀ عزیز مصر راه یافت. زلیخا، همسر عزیز مصر، عاشق او شد، اما یوسف دربرابر خواستۀ او خویشتنداری کرد و براثر تهمت ناروای او به زندان افتاد. در نهایت پس از اثبات بیگناهیاش آزاد شد و به منصب و درجۀ والایی دست یافت و بهرغم ظلمی که برادرانش به او روا داشتند با آنها بهنیکی رفتار کرد و یعقوب، که سالها رنج فراق او را تحمل کرده و نابینا بود، به دیدن او دوباره بینایی خود را یافت. داستان یوسف، بهویژه رابطۀ او با زلیخا، مضمون شماری از استادانهترین منظومههای فارسی بوده است. یوسف نامی عبری بهمعنی «خدا میافزاید» است. تلفظ این نام در برخی از زبانها عبارتاند از در آلمانی یوزِف، در اسپانیایی خوزه، در انگلیسی جوزف، در فرانسه ژوزف، در روسی یوسیف و در یونانی یوسِفوس.