آسوموآر
آسوموآر (L\'assommoir)
رُمانی از امیل زولا[۱]، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۸۷۷. این رمان هفتمین رمان از سلسله رمانهای زنجیرهای زولا، موسوم به خانوادۀ روگون ماکار، است. ژروزه[۲]، که با کلاهدوزی به نام لانتیه[۳] روابطی پنهانی داشته و از او صاحب دو پسر به نامهای اتین[۴] و کلود[۵] شده است، بهسبب بیوفایی معشوق خود ناگزیر ترک دیار میکند و به پاریس میرود و با شیروانیسازی به نام کوپو[۶] ازدواج میکند. کوپو در اثر سقوط از بام خانهای زمینگیر میشود و در سایۀ پرستاری و توجه دلسوزانۀ ژروز، تن به عیاشی و بادهگساری میسپرد. پای لانتیه نیز در جشنی به خانۀ آنها باز میشود. لانتیه، دور از چشم کوپرِ همیشهمست، رابطۀ دیرین خود را با ژروز از سر میگیرد. داستان با مرگ ژروز، که خود را اسیر زندگیای نکبتبار و روسپیانه میبیند، پایان مییابد. ناتورالیسم سیاهنگار زولا در آسوموار، کاملاً جلوهگر است. زولا در این کتاب، از مشاهدات شخصی خود از زندگی کارگران پاریسی و نیز اخبار ستون حوادث مطبوعات بسیار بهره برده است.