جنگ جهانی دوم

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۰۳ توسط Nazanin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جنگ جهانی دوم (World War II)

جنگ جهاني دوم
جنگ جهاني دوم
جنگ جهاني دوم

جنگ میان آلمان، ایتالیا و ژاپن و متحدان آن‌ها (قدرت‌های محور[۱]۱) از یک‌سو، و بریتانیا، کشورهای مشترک‌المنافع[۲] بریتانیا، فرانسه، امریکا، شوروی و چین (متفقین[۳]) از سوی دیگر. تخمین می‌زنند در این جنگ ۵۵میلیون نفر کشته شده باشند. علل جنگ جهانی دوم را باید در وقایعی که بعد از جنگ جهانی اوّل روی‌ داد جست‌وجو نمود. از آن جمله‌اند: حملۀ ایتالیا به حبشه، دخالت در جنگ داخلی اسپانیا، توسعه‌طلبی آلمان نازی که تجزیۀ چکسلوواکی، الحاق اتریش، حمله به سودت چکسلوواکی را به‌دنبال داشت، بی‌تحرکی و بی‌تفاوتی دو کشور اروپایی ـ فرانسه و انگلیس ـ در قبال توسعه‌طلبی آلمان نازی[۴]، و در آسیا حملۀ ژاپن به منچوری. در ۳۱ اوت ۱۹۳۹ ایستگاه رادیویی آلمان هدف حملۀ سربازان لهستانی قرار گرفت. این تجاوز لهستان، بهانۀ لازم برای حملۀ هیتلر به این کشور را فراهم کرد. با نخستین حمله (در اول سپتامبر) در خطوط نیروهای لهستانی شکاف ایجاد شد. این نخستین‌بار بود که اروپا شاهد حملات برق‌آسا[۵] بود. در توافقی پنهانی طی پیمان رینتروپ‌ـ‌مولوتوف[۶]، سپاهیان شوروی وارد خاک لهستان شدند و این کشور تقسیم شد. دورۀ شش‌ماهۀ پس از فروپاشی لهستان را اغلب جنگ ساختگی می‌نامند. نیروی اعزامی بریتانیا[۷] به‌کمک ارتش فرانسه فرستاده شد. پس از تجزیۀ لهستان، شوروی در ۳۰ نوامبر ۱۹۳۹ به فنلاند حمله کرد. اما فنلاندی‌ها پیش از تسلیم‌شدن، گوشمالی سختی به روس‌ها دادند. آلمان در ۹ آوریل ۱۹۴۰ دانمارک و نروژ را هم‌زمان هدف حملات برق‌‌آسا قرار داد. کشورهای بلژیک، لوکزامبورگ و هلند اهداف بعدی حملات برق‌آسا در ۱۰ مه بودند. نیروی زرهی آلمان از پشت به خط ماژینو[۸] حمله کرد. در نتیجه لشکر‌های شمال فرانسه و نیروی اعزامی بریتانیا از بقیۀ نیروهای متفقین در جبهۀ غرب جدا شدند. در ژوئن ۱۹۴۰، لشکر‌های متفقین محاصره شدند و راهبردهای دفاعی فرانسه درهم شکست. باقی‌ماندۀ لشکر‌ها به ساحل دریای مانش[۹] عقب‌نشینی و در ۲۶ مه از طریق دونکرک[۱۰] سواحل را ترک کردند. با تزلزل فرانسه، ایتالیا در ۱۰ ژوئن از جنوب به این کشور حمله کرد و در ۱۴ ژوئن آلمانی‌ها وارد پاریس شدند. دولت فرانسه در ۲۲ ژوئن با آلمانی‌ها پیمان آتش‌بس امضا کرد و کشور به منطقه‌ای اشغالی در شمال و رژیم ویشی[۱۱] در جنوب تقسیم شد. با سقوط فرانسه، بریتانیا در وضع خطرناکی قرار گرفت. تسلیم‌شدن فرانسه مشکلات دیگری نیز ایجاد کرد، که از‌جملۀ آن‌ها تسلط آلمان‌ها بر تمامی بنادر غرب اروپا بود. از دسامبر ۱۹۴۰ تا اوت ۱۹۴۱، موسولینی[۱۲]، با اطمینان از پیروزی نیروهای محور در جنگ، در ژوئن ۱۹۴۰ به بریتانیا و فرانسه اعلام جنگ کرد. ایتالیایی‌ها، به رهبری رودلفو گراتسیانی[۱۳]، تهاجم وسیعی را از لیبی و مصر آغاز کردند. آرچیبالد ویول[۱۴]، فرمانده بریتانیایی در ۹ دسامبر دست به ضدحمله زد و ایتالیایی‌ها را از مصر و سیرنائیکا[۱۵] بیرون راند. این در حالی بود ‌که ایتالیائی‌ها با نیروهای آلمانی سپاه افریقا[۱۶] به فرماندهی فیلد مارشال رومل[۱۷] و نیروی هوایی آلمان در سیسیل تقویت می‌شدند. نیروهای محور طی ۱۹۴۱ و اوایل ۱۹۴۲ به رهبری رومل، طُبرُق[۱۸] را بازپس گرفتند و پیش از توقف در اَلعَلَمَین[۱۹] از مرز مصر گذشتند. در ژوئن ۱۹۴۱، حمله به شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ آغاز شد. شکست در اشغال مسکو ناکارایی نقشۀ حمله را نشان داد و آلمان‌ را درگیر نبردی سخت و طولانی در جبهۀ شرق[۲۰] کرد. شکست بارباروسا را شاید بتوان ازجمله مهم‌ترین عوامل شکست نهایی آلمان دانست. در اواخر ۱۹۴۱ جنگی که تا آن هنگام بیشتر اروپایی بود، به جنگ جهانی تبدیل شد. ژاپن پس از ورود به اتحاد محور، در سپتامبر ۱۹۴۰، با رضایت دولت ویشی، هندوچینِ فرانسه را اشغال کرد. منشور آتلانتیک[۲۱] در اوت ۱۹۴۱ به امضای چرچیل[۲۲] نخست‌وزیر انگلستان، و روزولت[۲۳] رئیس‌جمهور امریکا رسید. ژاپنی‌ها که ورود امریکا به جنگ را اجتناب‌ناپذیر می‌دانستند، در ۷ دسامبر ۱۹۴۱ پرل هاربور[۲۴] را بمباران کردند. اواخر ۱۹۴۱ و اوایل ۱۹۴۲ حملات برق‌آسایی از سوی ژاپنی‌ها در اقیانوس آرام به‌وقوع پیوست. شکست‌های انگلیس در خاور دور[۲۵] بسیار سنگین بود و نیروی دریایی انگلیس در دریای مدیترانه نیز شکست‌های بیشتری خورد. زمستان سخت ۱۹۴۱ـ۱۹۴۲ در شوروی موجب تحولات فاجعه‌بار بسیاری برای نیروهای آلمانی شد. نبرد مشهور استالینگراد[۲۶] در اوت ۱۹۴۲ آغاز شد. این در حالی‌ بود که نیروهایشان استالینگراد را کاملاً تحت محاصرۀ خود درآورده و به‌سوی حوزه‌های نفتی مایکوپ[۲۷] در حال پیشروی بودند. ژنرال مونتگمری[۲۸] فرمانده لشکر هشتم ارتش بریتانیا، در ۴ نوامبر ۱۹۴۲، در العلمین بر نیروهای ژنرال رومل[۲۹] پیروز شد و پس از آن به‌سوی لیبی پیشروی کرد. نیروهای امریکایی در ۸ نوامبر در شمال افریقای فرانسه پیاده شدند که موجب شد آلمان‌ها فرانسۀ به‌ظاهر مستقلِ ویشی را اشغال کنند. لشکرهای متفقین در تونس به ژنرال رومل رسیدند. هیتلر سعی کرد با فرستادن لشکری به فرماندهی فون آرنیم[۳۰] و با کمک رومل در تونس[۳۱]، شکست را موقتاً به تعویق اندازد، اما لشکر محور در افریقای شمالی شکست خورد و در مه ۱۹۴۳ تسلیم شد. در ۱۹۴۲ـ۱۹۴۳، در اقیانوس آرام، ژاپن به‌رغم شکست در دریا، به پیروزی خود اطمینان داشت و به پیشروی ادامه می‌داد. اشغال جزایر اِلئوسین[۳۲] ضربۀ سختی به روحیۀ نیروهای امریکایی وارد کرد. با این حال، نیروهای امریکا در فوریۀ ۱۹۴۳ جزیرۀ گوادال‌کانال را به‌تصرّف خود درآوردند و از آن‌جا متفقین شروع به پاکسازی بقیۀ جزایر سلیمان[۳۳] کردند. سربازان شوروی در ۱۹ نوامبر ۱۹۴۲ به ضدحمله برای آزادکردن استالینگراد دست زدند که در ۳۱ ژانویه ۱۹۴۳ آن شهر را بازپس گرفتند. به‌رغم بهبود موقعیت متفقین بر روی زمین، در دریا زیردریایی‌های آلمانی هنوز تلفات سنگینی بر ناوگان دریایی متفقین وارد می‌کردند. هواپیماهای امریکایی بسیاری برای محافظت از کشتی‌ها تدارک دیده شد. این هواپیماهای محافظ دوربرد نتیجه را تغییر داد. متفقین در ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۳ به فرماندهی ژنرال پاتون[۳۴] و ژنرال مونتگمری، به سیسیل حمله‌ای گسترده کردند. در ۲۲ ژوئیه سربازان امریکایی برای تصرف پالرمو[۳۵] به‌سوی شمال غرب شروع به پیشروی کردند. بریتانیایی‌ها نیز به‌سوی شمال و سمت مسینا[۳۶] پیشروی کردند. ورود متفقین سبب سرنگونی دولت فاشیست موسولینی شد. او کناره‌گیری کرد و دو روز بعد دستگیر و اعدام شد. با حضور نیروهای امریکا، جنگ به نفع متفقین ادامه داشت. نیروهای امریکایی پس از تصرف ماریاناس[۳۷]، حملات هوایی علیه جزایر و نیز خاک ژاپن را آغاز کردند. ژنرال مک‌آرتور[۳۸] برای بازپس‌گرفتن جزایر در ۲۰ اکتبر رهبری یک نیروی بزرگ امریکایی را برعهده گرفت و در نبرد خلیج لیته[۳۹] در دسامبر ۱۹۴۴ جزیرۀ لیته را تصرف کرد. در پایان نوامبر ۱۹۴۳ نخستین نشست چرچیل، روزولت و استالین، رهبران نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم، در تهران برگزار شد. موضوع اصلی در این کنفرانس هماهنگ‌کردن استراتژی متفقین در اروپای غربی و شرقی بود. استالین در مقام رهبر فاتح جنگ در این نشست شرکت داشت؛ مقادیر زیادی از کمک‌های تسلیحاتی امریکا از طریق مورمانسک[۴۰] و خلیج فارس به شوروی ارسال شد. استالین روابط خود را با دولت تبعیدی لهستان در لندن مستحکم‌تر کرد و در تهران نیز همچون گذشته تأکید کرد که مرز شوروی ـ لهستان پس از جنگ باید همان مرز پس از شکست لهستان در ۱۹۳۹ باشد. پس از این نشست، آیزنهاور[۴۱] از دریای مدیترانه[۴۲] فراخوانده شد و به او دستور دادند به هماهنگ‌کردن ستاد عالی فرماندهی نیروی اعزامی متفقین[۴۳] بپردازد. یکی از موضوع‌های مهم مباحث نظامی در کنفرانس کِبِک[۴۴] چگونگی بهترین شیوۀ کمک به ارتش ملی‌گرای چین در مقابل ژاپنی‌ها بود. با توجه به حملات مکرر متفقین، موج شکست‌ها، گرسنگی و بی‌نظمی ژاپنی‌ها را گیج و سردرگم کرده بود. بنابراین در دسامبر ۱۹۴۴ به پشت رودخانه چیندوین[۴۵] عقب‌نشینی کردند و ۵۳هزار کشته برجای گذاشتند. در ژوئن ۱۹۴۴ متفقین آمادۀ شروع عملیات اُوِرلورد[۴۶] بودند. با برتری هوایی در فرانسه و ایجاد اختلال در خطوط ارتباطی آلمان، زمینه برای فرود نخستین هواپیماها در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ در نورماندی[۴۷] فراهم شد و متفقین به آلمان حمله کردند. لشکرهای پنجم و هفتم پانتسر[۴۸] آلمان در اوت ۱۹۴۴ در گذرگاه فالِز[۴۹] نابود شدند و سربازان باقی‌ماندۀ آلمان به سن[۵۰] گریختند. در همین حال، لشکر هفتم امریکا در جنوب فرانسه فرود آمده بود تا در شمال به نیروهای متفقین بپیوندد. این موج سبب برانگیخته شدن قیام سراسری در فرانسه شد و آلمانی‌ها دریافتند که دیگر قادر به حفظ فرانسه نیستند و ژنرال شولیتز[۵۱]، فرماندۀ آنان، در ۲۵ اوت شهر را تسلیم لشکر زرهی فرانسۀ آزاد به فرماندهی ژنرال لوکلر[۵۲] کرد. نیروهای متفقین مستقر در فرانسه وارد بلژیک شدند تا یورش نهایی خود را به آلمان آغاز کنند. نیروهای امریکایی سواسون[۵۳] و وردن[۵۴] را تصرف کردند و اندکی بعد ژنرال پاتون[۵۵] در دامنه‌های نانسی[۵۶] بود. نیروی زرهی مونتگمری نیز در عرض چند روز به سمت شمال پیشروی کرد. در همین حال، نیروهای امریکایی از لوکزامبورگ[۵۷] گذشتند و سرانجام در ۱۰ سپتامبر وارد آلمان شدند. در حالی‌که آلمان‌ها به‌شدت درگیر مقاومت در‌برابر پیشروی‌های متفقین در غرب و جنوب اروپا بودند، نیروهای تازه‌نفس شوروی در تابستان ۱۹۴۴ دست به حمله زدند. لشکرهای آلمان عقب‌نشینی را آغاز کردند. استالین به مارشال رکاسوفسکی[۵۸] فرمان داد نیروهای شوروی وارد لهستان شوند. لهستانی‌ها تسلیم شدند و آن‌گاه رِکاسوفسکی به‌سهولت ورشو[۵۹] را تصرف کرد. در ژانویۀ ۱۹۴۵ هیتلر از صدور فرمان تخلیه نیروها از لهستان خودداری کرد و لشکرهای آلمان تحت فشار شدید تا پایان جنگ در آن‌جا نگه داشته شدند. نیروهای شوروی در اوت ۱۹۴۴ وارد رومانی شدند. رومانی در همان ماه تسلیم شد و آلمان‌ها را از دسترسی به حوزه‌های نفتی مهم کشور محروم کرد. این در حالی بود که بریتانیایی‌ها از جنوب وارد یونان شدند و در ۱۴ اکتبر آتن را آزاد کردند. نیروهای بریتانیا دو روز بعد رسیدند و بین احزاب رقیب کمونیست و سلطنت‌طلب صلح برقرار کردند. در همین حال، چریک‌های یوگسلاو به رهبری تیتو[۶۰] در ۲۰ اکتبر با پشتیبانی نیروهای شوروی بلگراد[۶۱] را تصرف کردند و نیروهای شوروی رهسپار تهاجم به مجارستان شدند. چرچیل، روزولت، و استالین، رهبران متفقین، از ۵ تا ۱۲ فوریه ۱۹۴۵ در یالتا، با یکدیگر ملاقات کردند تا نقشۀ شکست نهایی آلمان را تکمیل کنند. در این ملاقات «حوزه‌های نفوذ» پایه‌گذاری شد که اروپا را برای ۴۵ سال آینده تقسیم می‌کرد. در آغاز ۱۹۴۵ شوروی در سه جبهۀ مهم دست به حملۀ نهایی زد. لشکرهای شوروی در ۱۳ آوریل وین[۶۲] را تصرف کردند و نیروی جنوبی با پیشروی امریکا به سوی الب[۶۳] در ۲۵ آوریل به آن‌ها پیوست. پیش از آخرین پیشروی از غرب به‌سوی آلمان، در ۲۲ فوریه ۱۹۴۵ این کشور به‌شدت بمباران شد. نیروهای متفقین در ۷ مارس کلن[۶۴] را تصرف کردند و قوای امریکا همان روز نیروهای آلمان را در غرب راین در محاصره قرار دادند. لشکر سوم امریکایی به‌سرعت پیشروی کرد و لشکرهای آلمان را در حوضۀ زار[۶۵] و پالاتینا[۶۶] به دام انداخت، و راه را برای حمله به جنوب و مرکز آلمان گشود. سرانجام، متفقین برای نبرد نهایی جهت تصرف برلین به‌هم پیوستند. هیتلر فرمان داد آخرین مقاومت‌ها در حومۀ برلین صورت گیرد، در هفتۀ پایانی آوریل هیملر[۶۷] سعی کرد با قدرت‌های غربی دربارۀ تسلیم‌شدن مذاکره کند، اما تلاش‌هایش بی‌نتیجه ماند. در ایتالیا، بولونیا و میلان سقوط کردند، و سراسر شمال ایتالیا یا در کنترل نیروهای منظم متفقین بود، یا در اختیار چریک‌های ایتالیایی. چریک‌ها در آوریل ۱۹۴۵ موسولینی را دستگیر و اعدام کردند. در ۳۰ آوریل، در شرایطی که نیروهای شوروی نزدیک می‌شدند، هیتلر خودکشی کرد. پرچم شوروی روز بعد در رایشستاگ[۶۸] برافراشته شد. ژنرال کارل وایدلینگ[۶۹] در ۲ مه برلین را تصرف کرد و آدمیرال دونتیس، جانشین هیتلر در مقام رهبر، برای مذاکره دربارۀ تسلیم نهایی و بی‌قید و شرط آلمان تعیین شد. همۀ نیروهای آلمانی در نیمه‌شب ۸ـ۹ مه خود را تسلیم کردند. ژاپن طی اواخر ۱۹۴۴ پیروزی‌هایی در چین داشت. نیروهای امریکا به‌سمت شمال تا مرزهای بیرونی جزایر ژاپن پیشروی کردند؛ در همین حال، نیروهای بریتانیا به برمه رسیده بودند، و باقی‌ماندۀ ارتش ژاپن یا نابود شدند یا در ۲ مه به‌دست نیروهای بریتانیایی اسیر شدند. تا ماه مه شکست ژاپن قطعی شد و متفقین به‌منظور پایان‌دادن سریع جنگ، نخستین بمب اتمی را در ۶ اوت ۱۹۴۵ بر روی شهر هیروشیما و دومین بمب را در ۹ اوت بر روی شهر ناگازاکی افکندند که موجب ویرانی این شهرها شد. در آخرین لحظات، شوروی فرصت را مغتنم شمرد، و در ۸ اوت به ژاپن اعلان جنگ داد و به منچوری حمله کرد. دولت ژاپن در ۱۰ اوت شرایط متفقین را پذیرفت و در ۱۲ سپتامبر ۱۹۴۵ جنگ جهانی دوم رسماً پایان یافت.

جنگ جهانی دوم در ایران. در ۱۹۴۱ وضع متفقین یأس‌آور و تنها راه کمک‌رسانی به شوروی، ایران بود. متفقین برای نقض بی‌طرفی ایران بهانه‌جویی کردند و حضور عده‌ای از آلمانی‌ها در ایران را دستاویز اخطار و سپس حمله به این سرزمین و اشغال آن قرار دادند. در سوم شهریور ۱۳۲۰ش نیروهای انگلیسی از جنوب و غرب و نیروهای شوروی از شمال به داخل ایران هجوم آوردند. دولت منصور استعفا کرد و محمدعلی فروغی نخست‌وزیر شد و دولت جدید به ارتش دستور ترک مقاومت داد. رضاشاه ناچار از سلطنت کناره گرفت و پسرش (محمدرضا شاه) جانشین او شد. شاه مستعفی به افریقای جنوبی تبعید گردید. در بهمن همان سال دولت‌های متجاوز تعهد کردند که تمامیت ارضی ایران را محترم شمارند و طی شش ماه پس از پایان جنگ نیروهای خود را از کشور خارج کنند. ایران به آلمان و ژاپن اعلان جنگ داد (۱۹۴۳) و کنفرانس تهران با شرکت چرچیل، استالین و روزولت برگزار شد. کمک‌های ایران برای متفقین حیاتی بود. متفقین نهایت استفاده را از امکانات ایران بردند و لطمات شدید به ملت و کشور ایران وارد آوردند و اگرچه ایران را به مناسبت نقش سرنوشت سازش در جنگ «پل پیروزی» لقب دادند، عوارض و عواقب حضور آن‌ها بسیار خطرناک بود و حتی تمامیت ارضی کشور را در معرض مخاطره قرار داد. تجزیۀ موقت آذربایجان یکی از آسیب‌های جدی بود که بر پیکر ایران وارد آمد. قحط و غلا و بیماری‌های واگیردار اکثریت مردم را دچار فقر و فاقه کرد و آثار تورم افسارگسیختۀ ناشی از اشغال کشور مدت‌های مدید در اقتصاد ایران باقی ماند.



  1. Axis Powers
  2. the Commonwealth
  3. Allies
  4. Nazi Germany
  5. Blitzkrieg warfare
  6. Ribbentrop-Molotov
  7. (British Expeditionary Force (BEF
  8. Maginot Line
  9. Channel Coast
  10. Dunkirk
  11. Vichy
  12. Mussolini
  13. Rudolfo Graziani
  14. Archibld Wavell
  15. Cyrenaica
  16. Afrika Korps
  17. Field Marshal Rommel
  18. Tobruk
  19. El Alamein
  20. Eastern Front
  21. Atlantic Charter
  22. Churchill
  23. Roosevelt
  24. Pearl Harbor
  25. Far East
  26. Stalingrad
  27. Maikop
  28. Montgomery
  29. Rommel
  30. von Arnim
  31. Tunisia
  32. Aleutian Islands
  33. Solomon Islands
  34. General Patton
  35. Palermo
  36. Messina
  37. Marians
  38. Mac Arthur
  39. Leyte Gulf
  40. Murmansk
  41. Eisenhower
  42. The Mediterranean
  43. (Supreme Headquarters Allied Expeditionary Forces (SHAEF
  44. Québec Confrence
  45. Chindwin
  46. Operation Overlord
  47. Normandy
  48. Panzer
  49. Falaise
  50. Seine
  51. General Cholitz
  52. General Leclerc
  53. Soissons
  54. Verdun
  55. Patton
  56. Nancy
  57. Luxembourg
  58. Marshal Rokossovsky
  59. Warsaw
  60. Tito
  61. Belgrade
  62. Vienna
  63. Elbe
  64. Cologne
  65. Saar Basin
  66. Palatinate
  67. Himmler
  68. Reichstag
  69. Karl Weidling