والکوره
والْکوره (Walkure, Die)
اپرایی از ریشارد واگنر[۱]، که بخشی از نمایشهای موسیقایی حلقۀ نیبلونگ[۲] است. پیرنگ داستانی آن از جایی آغاز میشود که طلای راین[۳] بهپایان میرسد؛ یعنی دیدار زیگلینده[۴] و زیگموند[۵] که خواهر و برادرند و ماجرای دلباختن آنان به یکدیگر. یک والکوره بهنام برونهیلده[۶] با تلاش برای نجات زیگموند از چنگال مرگ، از فرمان وُتان[۷] سرپیچی میکند؛ او به زیگلینده کمک میکند تا فرار کند و فرزند خود، زیگفرید آینده، را بهدنیا بیاورد. وتان، برونهیلده را در بستری میان حلقۀ آتش خواب کرد تا او را مجازات کند، و فقط کسی میتواند برونهیلده را از خوابِ جادوییاش بیدار کند که از آتشِ وُتان نهراسد.