الموید بالله شیرازی، هبت الله
متكلم، دولتمرد و داعي اسماعيلي. اصلش از اسماعيليان ديلم بود. پدرش در شيراز داعي بود و نزد آلبويه در فارس حرمت داشت. المؤيد پس از پدر داعي تمام فارس شد. در 429ق به دربار ابوكاليجار مرزبان پيوست و ابوكاليجار و بسياري از سپاهيان ديلميِ او را به كيش اسماعيلي فاطمي درآورد و به تقاضاي ابوكاليجار با علماي سني و شيعيان زيدي مناظره كرد. نفوذ روزافزون المؤيد بر ابوكاليجار و اهالي فارس سبب توطئههايي در دربار شد و واكنش اهل سنت را برانگيخت. عباسيان نيز بر تبعيد او از ايران پاي فشردند. در 439ق به قاهره، به ديدار داعيالدُعات قاسم بن عبدالعزيز، نبيرة قاضي نعمان معروف، رفت. در شعبان همان سال به حضور مستنصر، نوزدهمين امام اسماعيلي بار يافت. در 440ق، پس از آنكه يازوري وزير، بخشي از ديوان انشاء فاطمي را به وي سپرد، سه سال در قاهره ماند و به فيلسوف دربار فاطميان شهره شد. در ماجراي بَساسيري، نقش رهبرانهاي ميان وي و سلجوقيان گرفت. در 447ق از دربار فاطمي به شام و عراق رفت. بيش از يك سال با بساسيري، شمال مرداسي، دبيس مزيدي، قريش عقيلي و ديگر اميران محلي شيعه غرق مذاكره و نامهنگاري بود تا شايد آنها را به مذهب اسماعيلي درآورد، يا بيعت آنها را با دربار فاطمي كسب كند. در 443ق بر ابن مسلمه، كه مقبرة امام موسي كاظم (ع) را ويران ساخته بود، تاخت. در 449ق اندكي پيش از فتح بغداد بهدست بَساسيري، به قاهره بازگشت. در 450ق به مقام داعيالدعاتي رسيد و بهاستثناي دورة كوتاهي در 453ق، كه از جانب ابن مدبر وزير به شام تبعيد شد، اين سِمت را تا حدود دو ماه پيش از مرگش داشت. همچنين از 454ق رئيس دارالحكمه بود و در آنجا ميزيست و پيوسته با داعيان سرزمينهاي گوناگون در ارتباط بود. در آنجا مجالس درس داشت. المؤيد با ابوالعلاء معري دربارة فوايد گياهخواري مكاتبه داشت. شرح زندگياش از 429 تا 451 در سيرة المؤيد فيالدين (قاهره، 1949) آمده است. چون درگذشت، پيكرش را در همان دارالحكم بهخاك سپردند. آثار وي در ميان اسماعيليان شهرت دارد. تنها اثر فارسي المؤيد اَساسُالتَّأويل است كه ترجمة يكي از مصنفات قاضي نُعمان است. از ديگر آثارش: ديوان (قاهره 1949)؛ مجالس الْمؤيّديه (مجلدات 1 تا 3، بيروت، 1974ـ1984)؛ مجالس المُستَنْصريّه؛ جامعالحقايق.