بهمنیان
بَهمَنیان
(یا: بهمنیه) سلسلهای از پادشاهان مسلمان هند (حک: ۷۴۸ـ۹۳۲ق) در ناحیۀ دکن. این سلسله پس از قیام مسلمانان بهرهبری اسماعیل مُخ برضد محمد بن تغلق، پادشاه دهلی، در دکن حکومت کردند. حسن گنگو (گانگو) اسماعیل را برانداخت و خود را سلطان علاءالدین حسن بهمنشاه نامید. سلاطین بهمنی هجده تن بودند و پایتخت هشت تن از آنان احسن آباد گلبرگه و پایتخت سلاطین دیگر، محمدآباد بیدر بود. پس از علاءالدین حسن بهترتیب محمد اول، علاءالدین مجاهد، داود اول، محمدشاه دوم، غیاثالدین تهمتن، شمسالدین داود دوم، تاجالدین فیروز در احسنآباد و شهابالدین احمد اول، علاءالدین احمد دوم، علاءالدین همایون، نظامالدین احمد سوم، شمسالدین محمدشاه سوم، شهابالدین محمودشاه، احمد چهارم، علاءالدین، ولیالله، کلیمالله در بیدر بودند. حدود قلمرو سلاطین بهمنی تا زمان محمدشاه دوم پیوسته رو به گسترش بود تا جایی که سرانجام سراسر دکن و میسور را شامل میشد. هرچند علاءالدین حسن بهمنشاه بنیانگذار این سلسله بود، اما محمد اول به آن سامان بخشید. سراسر قلمرو سلطانی به چهار «طرف» یا ایالت تقسیم میشد و هر طرف به فرمان یک «طرفدار» یا حاکم بود. طرفدار در اصل، مسئول کشوری و لشکری ایالت بود و «قلعهداران» یا فرماندهان دژها تابع او بودند. دولتآباد، بقرار، احسنآباد گلبرگه، و محمدآباد بیدر مراکز چهار ایالت در قلمرو سلطنت بودند. از میان این ایالتها، گلبرگه مهمترین آنها بود که پایتخت در آن قرار داشت و «طرفدار» آنجا از اعتماد کامل سلطان برخوردار بود. محمود گاوان مهمترین وزیر واپسین سلاطین سلسلۀ بهمنی بود که به تجدیدنظر در تقسیمات کشوری و اصلاح دستگاه اداریـایالتی همت گماشت. عظمت این سلسله پس از محمد دوم و وزیرش محمود گاوان رو به نقصان نهاد و منجر به تقسیم ممالک بهمنی به ولایات جدید شد و این تقسیم راه را برای تجزیه باز کرد. یوسف عادلشاه از سرداران فیروزمند محمدشاه دوم ولایت نوبنیاد بیجاپور را مستقل کرد. نظامالملک ولایت جنیر را مهیای استقلال کرد، عمادالملک در بقرار خود را شاه خواند و متعاقب ازدسترفتن این ولایت، بقیۀ ممالک هم شوریدند و سلسلۀ بهمنی برانداختند. عمادشاهیان، نظامشاهیان، بریدشاهیان، عالمشاهیان و قطبشاهیان از این تجزیه پیدا شدند و قلمرو بهمنیان را میان خود تقسیم کردند.