خراسان
خراسان
سرزمین خراسان یا بخش غربی خراسان بزرگ که در شرق ایران جای دارد از شمال و شمال شرقی به جمهوری ترکمنستان، از شرق به افغانستان، از جنوب به استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان، و از غرب به استانهای یزد، سمنان، و گلستان محدود است. این سرزمین ۲۴۷,۶۱۵ کیلومترمربع مساحت دارد و تا پیش از جداشدن شهرستان طبس و پیوستن آن به استان یزد، پهناورترین استان ایران بهشمار میآمد. نیمی از سرزمین خراسان را کوههای مرتفع و نیم دیگر را دشتهای پهناور تشکیل دادهاند. نواحی شمالی را رشتهکوههای بلندی که در دنبالۀ شرقی رشتهکوههای البرز قرار دارند، فراگرفته و نواحی مرکزی شمالی و جنوبی را نیز کوههای پراکندۀ متعددی مانند کوههای میانجام، سلیمانی، چهلتن، باقران، و آهنگران تشکیل دادهاند. جلگهها و دشتهایی مانند جلگۀ سرخس در شمال شرقی، دشت کویر نمک، کویر لوت، دشت کویر، و دشت ناامید فضای میان کوههای مزبور را به خود اختصاص دادهاند. کوههای شمال خراسان رشته ارتفاعاتی کمابیش موازی و تقریباً شرقی ـ غربیاند و کوه بینالود با ارتفاع ۳,۲۱۱ متر (بلندترین کوه خراسان) در همین ارتفاعات قرار دارد و کوههای دیگری همچون هزارمسجد، آلاداغ، الله اکبر، و جغتای نیز، که هر کدام بهنوبۀ خود جزو کوههای مرتفع ایران محسوب میشوند، در همین ناحیه قرار دارند. بین رشتهکوههای هزارمسجد و بینالود را درّه کشفرود فراگرفته و شهرستانهای مشهد و چناران و بخش جنوبی شهرستان سرخس را در خود جای داده است و دنبالۀ غربی آن به درّۀ رود اترک و شهرستانهای قوچان و شیروان و بجنورد اختصاص یافته است. در میان کوههای بینالود و جغتای در شمال و رشته ارتفاعات شصتدره و چهلتن در جنوب، کالِ شورِ سبزوار جریان دارد و شهرستانهای نیشابور و سبزوار را در درّۀ پهناور خود جای داده است و راه اتومبیلرو سبزوار و نیشابور به مشهد و همچنین راهآهن تهران به مشهد از این درّه میگذرد. کوهستان جنوبی که در روزگار باستان کُهستان (قهستان معرّب آن است) نام داشت، از کوههای پراکندهای تشکیل شده است و کوههای نسبتاً بلندی همچون کوه سیاه (۲,۸۵۷ متر)، کوه مرغوب، کوه آهنگران، و کوه شاه را از این دسته باید بهشمار آورد. نواحی شمالی خراسان پرآبترین بخش این سرزمین است و رودخانههایی مانند کشفرود، اترک، قرهسو، و کال جوین، که از مهمترین رودهای این سرزمیناند، از کوههای شمالی سرچشمه میگیرند و در همین بخش نیز جریان مییابند. افزون بر رودهای نامبرده، رودخانههای فصلی کال دونخ و کال شور نیز، که از دیگر رودهای مهم خراسان بهشمار میآیند، از کوهستانهای کاشمر، تربت حیدریه، و تایباد سرچشمه میگیرند و غالباً بهسوی دشتهای جنوبی جاری میشوند و در شنزارها فرو میروند. آبوهوای خراسان کاملاً متفاوت است. اقلیم نواحی شمالی آن معتدل تا معتدلِ مایل به سرد و نیمهخشک و اقلیم دیگر نواحی معتدل تا معتدلِ مایل به گرم و خشک است و ریزش سالیانۀ آن ناچیز است. خراسان از نظر کشاورزی جزء سرزمینهای زرخیز ایران است و مهمترین فرآوردههای کشاورزی آن عبارتاند از غلات، دانههای روغنی، چغندرقند، زعفران، پنبه، انواع میوه و انگور، آفتابگردان، بقولات، سیبزمینی، و پیاز؛ مس، نمک، گچ، فیروزه، سنگ مرمر، سنگهای آهکی، سنگ آهن، و منگنز نیز از منابع زیرزمینی آن است. این سرزمین از نظر صنعت جایگاه ممتازی دارد و برخی از فعالیتهای صنعتی و اقتصادی آن عبارتاند از تولید مواد غذایی، چرم و جیر، قند و شکر، پنبهپاککنی، نساجی، ریختهگری، و تولید قطعات خودرو. صنعت توریسم نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. سرزمین خراسان در ۱۳۸۳ بهعلت وسعت و اهمیت به سه استان خراسان جنوبی، خراسان رضوی، و خراسان شمالی تقسیم شد که شرح هرکدام در جای خود آمده است. خراسان بزرگ که مخفف خوراستان (سرزمین برآمدن خورشید) است، در روزگار باستان از یکسو به آمو دریا (رود جیحون) و از سوی دیگر به شمال کوههای هندوکش منتهی میشد و مرزهای شرقی آن تا مرز تالکان (طالقان) گسترش داشت و ماوراءالنهر، سیستان (سجستان)، کُهستان (قهستان)، و کومس یا سرزمین پارتها (پهلو)، ورکان (گرگان)، و اپرشهر (نیشابور) را دربر میگرفت. خراسان در روزگار هخامنشیان از ساتراپهای امپراتوری ایران محسوب میشد و در دورۀ ساسانیان به چهار ناحیۀ مرزبانی به نامهای مروشاهگان؛ بلخ و تخارستان؛ هرات، پوشنگ، بادغیس، و سجستان؛ و ماوراءالنهر تقسیم میشد و یک اسپاهبد یا پاذگوسپان ادارۀ آن را برعهده داشت. بعد از سقوط ساسانیان و تسلط اعراب بر ایران، خراسان از چهار ولایت با نامهای نیشابور، مرو، هرات، و بلخ تشکیل میشد و شهرهای مهم آن عبارت بودند از توس، نِسا، ابیورد، سرخس، اسفزار، بادغیس، جوزجان، و بامیان. با وجود اینکه خراسانیان به زودی به اسلام رو آوردند، گاهگاه سر به شورش برمیداشتند. از آن جمله ابومسلم خراسانی بود که موجبات سقوط بنیامیّه و روی کار آوردن عباسیان را فراهم کرد. خراسان در زمان طاهر ذوالیمینین (۲۰۵ق)، استقلال خود را بهدست آورد و عمرولیث صفّاری در ۲۷۸ق خراسان را تصرف کرد و امیراسماعیل سامانی در ۲۸۷ق آن را ضمیمۀ ماوراءالنهر ساخت. سلطان محمود غزنوی در ۳۸۴ق خراسان را تصرف و طغرل سلجوقی در ۴۲۹ق آن را از تصرف غزنویان خارج کرد. پس از وفات سلطان سنجر، ترکانِ غُز به خراسان تاختند و آنجا را ویران کردند. مدتی بعد خراسان گرفتار مغولان شد و بهسختی آسیب دید. خاندان آل کَرت و سربداران در آبادانی و تجدید حیاتِ آن سامان کوشیدند و اندک زمانی بعد با کشتار و ویرانگریهای امیرتیمور گورکان روبهرو شدند (۷۸۳ق). شاهرخ تیموری مشهد را به پایتختی برگزید و آثار معماری ارزشمندی مانند مسجد گوهرشاد از خود به یادگار گذاشت. شَیْبَکخان ازبک در ۹۱۳ق خراسان را موقتاً تصرف کرد و پس از کشتهشدن او بهدست شاهاسماعیل صفوی اول (۹۱۶ق)، خراسان تحت کنترل صفویان قرار گرفت و شاهعباس اول در ۱۰۰۶ق خراسان را از وجود ازبکان پاک کرد. پس از قتل نادرشاه افشار (۱۱۶۰ق)، احمدشاه دُرّانی بخشی از خراسان را تصرف کرد و با مداخلات انگلستان و طرفداری آنان از افغانها به جداشدن هرات از خراسان ایران انجامید و خراسان بزرگ به دو نیمه تقسیم شد و مرز میان آن دو را (مرز کنونی) هیئت مرزی انگلستان (ژنرال گولد اسمیت) تعیین کرد و قسمت شمالی آن، که امروز بخشی از جمهوری ترکمنستان است، به تصرف روسیۀ تزاری درآمد. در تقسیمات کشوری ۱۲۸۵ش، خراسان با مرکزیت اداری شهر مشهد به یکی از چهار ایالت ایران تبدیل شد و در تقسیمات بعد به استان خراسان تغییر نام یافت. خراسان پس از استیلای عرب نهتنها کانون تجدید استقلال سیاسی ایران بود، بلکه در احیای ادب و زبان فارسی نقش بزرگی داشت و افزون بر ادبای بزرگ و گرانمایهای چون رودکی، فردوسی، عنصری، سنائی، خیام و غیره، دولتمردان و اندیشمندان و عرفای بزرگی مانند خواجه نظامالملک، خواجه نصیرالدین، خوارزمی، ابن سینا، ابوریحان بیرونی و مولوی و بسیاری دیگر را نیز در دامان خود پرورش داده است.