قرةالعین
قُرَّةالعين (قزوین ۱۲۳۳ ـ تهران ۱۲۶۸ق)
(فاطمه؛ ملقب به زرین تاج؛ متخلص به طاهره) شاعرۀ ایرانی، از پیروان علیمحمد باب. دختر ملا صالح برغانی بود. نزد پدر، عمو و سایر علمای قزوین به تحصیل علم پرداخت. همزمان با ظهور جنبش شیخیه، به عقاید شیخ احمد احسایی گرایید. به دعوت سید کاظم رشتی به کربلا رسید، وی فوت کرده بود لذا موفق به دیدار او نشد و در خانۀ او سکنی گزید. در کربلا و از سید کاظم رشتی لقب قرةالعین گرفت. چون خبر دعوی سیدعلیمحمد باب را شنید، به وی گروید و از او لقب طاهره گرفت و در شمار حروف حّی، یعنی نخستین ۱۸ تنی که به باب گرویدند، درآمد و از این پس بیپروا در کربلا به تبلیغ و دعوت مردم پرداخت. اعمال او باعث اعتراض علمای کربلا شد و حاکم کربلا وی را به بغداد تبعید کرد. در ۱۲۶۳ق به ایران آمد و روانۀ قزوین شد. قتل عموی او، ملا تقی برغانی، معروف به شهید ثالث، در زمستان همان سال بهدست بابیه، و از طرفداران قرةالعین، عرصه را بر او تنگتر کرد و وی مجبور شد به خراسان عزیمت کند. او در بدشت در راه خراسان، بیحجاب در جمع بابیان ظاهر شد و احکام اسلام را منسوخ و احکام باب را تا هر زمان که اعلام کند، واجب دانست و تا آن زمان تکلیف شرعی را از مردم ساقط کرد. پس از آنکه نتوانست در خراسان به ملا حسین بشرویه، از بزرگان بابیه بپیوندد، به همراه محمدعلی بارفروشی و همراهانش عازم بارفروش (بابل امروز) شد. در آنجا با صبح ازل ملاقات کرد و در جنگهای قلعه طبرسی (شوال ۱۲۶۴ـ جمادیالثانی ۱۲۶۵ق) شرکت داشت و پس از شکست بابیان در نور دستگیر شد. او را به تهران بردند و در خانه محمودخان، کلانتر تهران زندانی کردند و پس از سوءقصد بابیان به ناصرالدینشاه در ۱۲۶۸ق، او را در همان خانه خفه کردند و در چاه انداختند. او با تخلص طاهره شعر میگفت و نمونههایی از اشعارش باقی است. اغلب شعرهایی که به وی منسوب است، از امّ هانی، عشرت شیرازی، عنن نسابه و صحبت لاری است. پارهای از نامهها و مقالاتش در ظهورالحق (۱۳۲۲ق) و کواکبالدریه فی مآثرالبهائیه (مصر، ۱۳۴۲ق) عبدالحسین آواره آمده است.