رمان
رمان (novel)
روایت[۱] منثور[۲] داستانی[۳] بلند، معمولاً بین ۳۰هزار تا ۱۰۰هزار کلمه. این نوع ادبی تجربۀ انسانی را مبتکرانه با تکامل روانشناختی شخصیتهای اصلی و ارتباط آنها با جهانی گستردهتر ترسیم میکند. نام و ریشۀ رمان امروزی را باید در نوولای[۴] ایتالیایی یافت، قصههای کوتاه با شخصیتهای متنوع که در اواخر قرن ۱۳م متداول شد. رمان بهمنزلۀ شکل اصلی ادبیات داستانی روایی قرن ۲۰، همواره بر پایۀ ژانر (گونه)[۵] و گونههای فرعی[۶] ردهبندی شده که ازجمله آنهاست: رمان تاریخی[۷]، داستان پلیسی[۸]، فانتزی[۹] و داستان علمی تخیلی[۱۰].
خاستگاهها. گفته میشود خیالپردازی در قرن ۲پم از یونان آغاز شده است. ازجمله نمونههای رمان در یونان باستان دافنیس و کلوئه[۱۱] اثر لونگوس[۱۲] است. تقریباً تنها اثر لاتینی باقیمانده که نام رمان را بر آن میتوان نهاد الاغ زرین[۱۳] نوشتۀ آپولیوس[۱۴] (اواخر قرن ۲) است که بر مبنای الگوی یونانی پدید آمده است. در زمینه داستانپردازی منثور عرف مشابه اما (تا قرن ۱۹) مستقلی وجود دارد که با توجه به تکامل روانشناختی در خاور دور، بهویژه در ژاپن بهوجود آمد که نمونۀ آن داستان گِنجی[۱۵] اثر موراساکی شیکیبو[۱۶] در قرن ۱۱م است.
شکلگیری. دورۀ اصلی تحول رمان در اواخر رنسانس[۱۷] ایتالیا پیش آمد، وقتی که انگیزۀ سفر به خارج، افزایش ثروت، و تغییر الگوهای اجتماعی دلبستگی بیشتری به رویدادهای زندگی روزمره بهوجود آورد که مغایر با، تعالیم مذهبی، افسانههای گذشته، یا تخیل داستانی بود. آثار نویسندگان ایتالیایی، بوکاتچو[۱۸] و ماتئو باندلو[۱۹]، به انگلیسی ترجمه و در مجموعههای بینظیر قصر شادی[۲۰] (۱۵۶۶ـ۱۵۶۷) اثر ویلیام پینتر[۲۱] منتشر شدند. این ترجمهها الهامبخش رماننویسان انگلیسی عصر الیزابت مانند، جان لیلی[۲۲]، فیلیپ سیدنی[۲۳]، تامس نَش[۲۴] و تامس لاج[۲۵] شدند. با وجود این، قرن ۱۷ تحت نفوذ رمانسها[۲۶]ی فرانسوی گوتیر دو کوست دو لاکالپرند[۲۷] (۱۶۱۴ـ۱۶۶۳) و مادلن دو اسکودری[۲۸] قرار داشت. در اسپانیا، دون کیشوت[۲۹] (۱۶۰۴) اثر سروانتس[۳۰] با ترجمه به دیگر زبانهای اروپایی به شکلگیری رمان کمک کرد، و گریملزهاوزن[۳۱]، که مجموعۀ سیمپلیسیسیموس[۳۲] (۱۶۶۹ـ۱۶۷۲) او یکی از قدیمیترین نمونههای رمان آلمانی است، تفسیر اجتماعی طنزآمیزی دربارۀ جنگهای ۳۰ساله عرضه کرد. رمان انگلیسی نیز با آثار ویلیام کانگریو[۳۳] و افرا بِن[۳۴] همچنان سیر تکاملی خود را طی کرد. با افزایش باسوادان و تولید ارزانتر کتاب، از قرن ۱۸ رمان چنان تحول سریعی یافت که در قرن ۲۰ فرم ادبی غالب شد. در قرنهای ۱۶ و ۱۷ چهار نوع اثر داستانی منثور (رمانس) متداول شد: رمانس کمدی[۳۵]، رمانس سیاسی[۳۶]، رمانس شبانی[۳۷] و رمانس قهرمانی[۳۸]. رمانس کمدی دراصل با رمانسهای بورلِسْک تمسخرآمیز فرانسوآ رابله[۳۹] نویسندۀ فرانسوی، در دهۀ ۱۵۳۰ آغاز شد. رمانس کمدی زندگی برتولدو[۴۰] (۱۶۱۸)، اثر جولیو چزاره کروچه[۴۱] ایتالیایی، مدت ۲۰۰ سال، در ایتالیا همان محبویتی را داشت که رابینسون کروزوئه[۴۲] (دانیل دفو[۴۳]، ۱۷۱۹) یا سلوک زایر[۴۴] (جان بانیان[۴۵]، ۱۶۷۸) در انگلستان داشتند. در قرن بعد ازجمله رمانسهای کمدی فرانسوی عبارتاند از رمان خندهآور[۴۶] (۱۶۵۱ـ۱۶۵۷)، اثر پل اسکارون[۴۷]، و رمان بورژوا[۴۸] (۱۶۶۶)، نوشته فورتییر[۴۹] بودند. احتمالاً کهنترین رمانس سیاسی، هرچند بیشتر کتابی فلسفی است تا اثری داستانی، آرمانشهر[۵۰] (۱۵۱۶) اثر تامس مور[۵۱] (که نخست در ۱۵۵۱ از اصلی لاتینی آن به انگلیسی ترجمه شد). نخستین رمانس شبانی ویم آرکادیا[۵۲] (۱۵۰۱)، نوشته یاکوپو سانادزارو[۵۳]ی ایتالیایی است. درپی این رمانس، خورخه مونتمایور[۵۴]، نویسندۀ اسپانیایی، دیانا[۵۵] (۱۵۵۹)، را منتشر کرد که ویلیام شکسپیر[۵۶]، نمایشنامهنویس انگلیسی، پیرنگ دو نجیبزاده اهل ورونا[۵۷] (۱۶۲۳)، و نیز بعضی از رویدادهای رویای شب نیمۀ تابستان[۵۸] (۱۶۰۰) را از آن اقتباس کرد. احتمالاً مهمترین رمانس شبانی انگلیسی آرکادیا (۱۵۹۰)، اثر فیلیپ سیدنی است که کاملاً تحت تأثیر قراردادهای شعر شبانی کلاسیک قرار داشت. مهمترین نویسندگان رمانسهای قهرمانی، فرانسویها بودند که برخی از آثار آنان عبارتاند از پینهزاندر[۵۹] (۱۶۳۲)، اثر مارین لوروا دو گومبرویل[۶۰]، کاساندر[۶۱] (۱۶۴۴ـ۱۶۵۰)، نوشته لا کالپرِنِد[۶۲]، و آرتامِنه، یا کوروش کبیر[۶۳] (۱۶۴۸ـ۱۶۵۳)، از مادلن دو اسکودری. در قرن ۱۸، رمان بهمنزلۀ یک صورت ادبی کاملاً تثبیت شد، زیرا خوشایند طبقه متوسطی بود که اوقات فراغت بسیار داشتند. آثار این دوره بیانگر دلمشغولی نسبت به رویدادهای زمان حاضر است، شامل نثری دقیقاً شکل یافته است تا بتواند محملی برای بیان نظریات علمی، سیاسی و مذهبی و نیز زندگینامه، تاریخ و روزنامهنگاری باشد، اما این نثر کمتر مناسب بیان ادبیات داستانی است، و بیشتر نویسندگان آثار داستانی در ۷۰ سال بعد از تواناییهای خود در زمینۀ دیگر بهره گرفتند. بررسی شکل رمان دنیل دفو هرچند با الهام از آثار داستانی منثور، رمانهای رابینسون کروزوئه (۱۷۱۹) و یادداشتهای روزانۀ سال طاعون[۶۴] (۱۷۲۲) را نوشت، که بیانگر والاترین هنر و انسجام آثار داستانی است، اما در این رمانها ادبیات داستانی نقش روزنامهنگاری را کمرنگ میکند، و یکسری از رویدادها را با تکامل اندک شخصیتها ترسیم میکنند. بیشتر منتقدان آغاز پیدایش رمان انگلیسی را سال انتشار پامِلا[۶۵] (۱۷۴۰) اثر ساموئل ریچاردسون[۶۶] میدانند، که راه بررسی کامل قابلیتهای رمان را هموار ساخت. رمانهای انگلیسی این عصر بیشتر به اصول اخلاقی پاداش تقوی و ملاکهای اجتماعی بازمانده، وفادار ماندند. تا پایان قرن ۱۸ بیشتر امکانات ذاتی رمان شناخته شده بودند. از رمانهای توبیاس اسمولت[۶۷] با رویدادهای متوالی تا تریسترام شَندی[۶۸] (۱۷۶۰ـ۱۷۶۷)، نوشته لارنس استرن[۶۹]، که در آنها عملاً همه قابلیتهای شکل رمان بررسی و به ریشخند گرفته شده ،توفیق یافته، بحث، و سرانجام عرضه شدهاند. موفقیت نظرگیر دیگر در رماننویسی کشیشِ وِیکفیلد[۷۰] (۱۷۶۶)، اثر اولیور گلداسمیت[۷۱] است.
مکتب رمانتیک مدرن. انتشار یادگارها[۷۲] اثر تامس پرسی[۷۳] در ۱۷۶۵ علاقه به عصر شهسواری و رمانس را از نو برانگیخت. نخستین نویسندۀ مکتب رمانتیک مدرن هوراس والپول[۷۴] بود، که قلعه اوترانتو[۷۵] را در ۱۷۶۹ منتشر کرد. بزرگترین استاد این فرم نیز که رمان گوتیگ را آفرید، بدون شک آن رادکلیف[۷۶] بود که رمان اسرار یودالفو[۷۷] از او در (۱۷۹۴) منتشر شد، و آثار دیگری که اغلب تقلید شده بود. رادکلیف تأثیر عمیقی در سلیقه نسلهایی از خوانندگان آثاری گذاشت که چشم انتظار ظهور گونهای از ادبیات داستانی بودند که هنر را با تخیل، عجایب و غرایب و امور اسرارآمیز بههم میآمیخت و در انگیزش احساسات فوقالعاده نیرومند بود.
قرن نوزدهم. رمان در قرن ۱۹ بهتدریج از بازنمایی ساده به استفاده از مضامین نمادین، صور خیال و بیان دیدگاههای مختلف نویسنده تکامل یافت. در اوایل قرن ۱۹ والتر اسکات[۷۸] رمان تاریخی را متداول ساخت، و جین آستین[۷۹] رمانهای آداب و رسوم اجتماعی هوشمندانه نوشت. ادبیات داستانی انگلیسی تأثیری مستقیم در سراسر اروپا و یا فراسوی آن گذاشت. رمان عصر ویکتوریا در انگلستان، با چنین انگیزههایی، بهسرعت نهادینه شد. رماننویسان سرشناس انگلیسی عصر ویکتوریا عبارتاند از چارلز دیکنز[۸۰]، ویلیام تَکِری[۸۱]، برونتهها[۸۲]، جورج الیوت[۸۳]، آنتونی ترالپ[۸۴]، و رابرت لوئیس استیونسون[۸۵].
رمان امریکایی. قرن ۱۹ دورۀ مهمی برای رمان در امریکا نیز بود، که با پیداش سنت زبانشناختی مشخص امریکایی، دربرابر سنت انگلیسی، آغاز شد. جیمز فنیمور کوپر[۸۶] دربارۀ گسترش و شکوفایی امریکا آثار فراوانی نوشت، ناتانیل هوتورن[۸۷] آثار داستانی غنی از نظر نمادگرایی انتشار داد که دیدگاهها و رفتار زمان حاضر را تمثیلوار تصویر میکرد، هرمان ملویل[۸۸] نخستین رمان نمونهای امریکایی بهنام موبی دیک[۸۹] (۱۸۵۱) را نوشت، و مارک تواین[۹۰] قالبهای زبانشناختی جنوب را در رمانهای تام سایر[۹۱] (۱۸۷۶) و هکلبری فین[۹۲] (۱۸۸۴) معرفی کرد. پیش از جنگ جهانی دوم، ادنا فربر[۹۳]، سینکلر لوئیس[۹۴]، پرل باک[۹۵]، ارنست همینگوی[۹۶]، اِف اسکات فیتز جرالد[۹۷]، جان استاینبک[۹۸]، تامس وولف[۹۹]، و ویلیام فاکنر[۱۰۰]۱، که هر یک سبکی مستقل داشتند، به رماننویسانی برجسته تبدیل شدند. رمان بیش از هر وقت دیگر، محمل بیان نقد و تفسیر اجتماعی شد. پس از جنگ، نسل جدیدی از رماننویسان امریکایی به کمال و پختگی رسیدند، و شماری از آنان به سرودن شعر و نوشتن داستان کوتاه نیز پرداختند، که ازجمله آنان عبارتاند از نورمن میلر[۱۰۱]، جوزف هلر[۱۰۲]، رابرت پن وارِن[۱۰۳]، ترومن کاپوتی[۱۰۴]، لیلیان هلمن[۱۰۵]، کاترین پورتر[۱۰۶]، کارسون مک کالرز[۱۰۷]، فلانری اوکانر[۱۰۸]، جی دی سلینجر[۱۰۹]، جیمز بالدوین[۱۱۰]، فیلیپ راث[۱۱۱]، سائول بلو[۱۱۲]، جویس کارول اوتس[۱۱۳]، کورت ونهگات[۱۱۴]، و جان آپدایک[۱۱۵].
واقعگرایی. آثار نویسندگان عصر ویکتوریا، دیکنز و جورج گیسینگ[۱۱۶]، سرآغاز سبک واقعگرایی بود که مضمون رمانهایشان را زندگی طبقه پایین اجتماع تشکیل میداد. تأثیر یوهان گوته[۱۱۷]، شاعر، رماننویس و نمایشنامهنویس آلمان و رمانس آلمانی در فرانسه در رمانهای آرمانگرایانۀ ژرژ ساند[۱۱۸]، بانوی نویسندۀ فرانسوی مشهود است. سپس، رمانهای اونوره دو بالزاک[۱۱۹] نویسندۀ فرانسوی، پدید آمد که با واقعگرایی بیشتری همراه بود. از دیگر اعضای مکتب واقعگرایی نیز رماننویسان فرانسوی استندال[۱۲۰] و پروسپر مریمه[۱۲۱] بودند. نیمه دوم همان قرن تحتالشعاع گوستاو فلوبر[۱۲۲] نویسندۀ فرانسوی، قرار داشت که رمانتیسم و واقعگرایی را با موفقیت درهم آمیخت.
طبیعتگرایی. شماری از نویسندگان انگلیسی نظیر جورج مور[۱۲۳] تحت تأثیر فلوبر بودند، حال آنکه نویسندگان دیگر کمابیش مستقیماً از نهضت طبیعتگرایی فرانسوی الهام میگرفتند که ازجمله آنان تامس هاردی[۱۲۴] و جوزف کنراد[۱۲۵] بودند. رمان طبیعتگرا را برادران گنکور[۱۲۶] و آلفونس دوده[۱۲۷]، نویسندگان فرانسوی، بیش از پیش تکامل بخشیدند، هر چند اصول طبیعتگرایی در قالب یک نظریۀ هنری تدوین نشد تا سرانجام امیل زولا[۱۲۸]، رماننویس، این کار را انجام داد. گی دو موپاسان[۱۲۹] طبیعتگرایی را در سراسر اروپا گسترش داد که شاهد این امر آثار اوگوست استریندبرگ[۱۳۰] سوئدی، رمانهای اجتماعی آلمانی فریدریش اشپیلهاگن[۱۳۱]، تئودور فونتانه[۱۳۲]، اوتو لودویگ[۱۳۳]، یرمیاس گوتهلف[۱۳۴] و گوتفرید کلر[۱۳۵] سوئیسی هستند، و در اسپانیا نیز خوزه ماریا دو پردا[۱۳۶]، و آرماندو بالدس[۱۳۷] را میتوان نام برد، نفوذ طبیعتگرایان فرانسوی در انگلستان بهویژه در رمانهای آرنولد بنت[۱۳۸] مشهود است، اما رمان اجتماعی انگلیسی در آثار اچ جی ولز[۱۳۹] و جان گالزورتی[۱۴۰] به بررسی جامعهشناختی گرایش یافت. از قدیم رمان انگلیسی ساختاری نامنسجم دارد، و از این لحاظ بیشتر با رمان روسی وجه اشتراک دارد تا رمانهای فرانسوی.
رمان روسی. بخش نخست رمان جنگ و صلح اثر لئو تولستوی[۱۴۱] در ۱۸۶۲ انتشار یافت و هفت سال بعد هم کامل شد. واقعگرایی که در اروپای غربی طغیانی اخلاقی دربرابر زیادهروی رمانتیسیسم بود، در روسیه رشدی طبیعی فارغ از نظریهپردازی داشت. آثار رماننویسان روسی بر تغییر جنبههای فیزیولوژیکی به روانشناختی تأکید میکنند که نوشتههای تولستوی نمونۀ اعلای آنهاست. با اینکه تولستوی بزرگترین رماننویس روسی است، اما این ایوان تورگنیف[۱۴۲] بود که تمرکز بر روانشناسی شخصیتها را با ذوق هنری فرانسوی و ایجاز در فرم درهم آمیخته، و بیشترین تأثیر را در ادبیات اروپایی گذاشته است.
رمان آلمانی. در آلمان، پیش از حکومت نازی، ادبیات طغیان حاکم بود، که رمانهای هاینریش مان[۱۴۳] و توماس مان[۱۴۴]، تئودور پلیویر[۱۴۵]، و لودویگ رن[۱۴۶] از آن جملهاند، که بیشتر آنها در انگلستان آن زمان ناشناخته بودند. رمانهای هاینریشمان، آلمان را با همه کامیابیهایش در دهههای پیش از جنگ جهانی اول تصویر میکند. اما پیامد جنگ، رمانهای یأس و سرخوردگی بود، رمانهای دیگر نیز صرفاً به جنگ نظر داشتند. رمانهای مهم فرانتس کافکا[۱۴۷] و هرمان هسه[۱۴۸] نیز که بر کابوس و تنهایی انسان تأکید داشتند تماماً از شیوههای سادۀ رمان کوتاه بهره میبردند.
رمان جهانی انگلیسیزبان. رمان از قرن ۱۸ در سراسر کشورهای انگلیسیزبان توفیق یافت. نمونههای آن، رمانهای نخستین استرالیایی، ازجملۀ گزارش مارکوس کلارک[۱۴۹] از اقامتگاههای محکومان در رمان به خاطر شرایط زندگی طبیعیاش[۱۵۰] (۱۸۷۴) است. و نیز توماس هلیبرتن[۱۵۱] و جان ریچاردسون[۱۵۲] که از پیشگامان رماننویسی در کانادا بودند، و اولیو شراینر[۱۵۳] که از این فرم برای بیان نظریاتش دربارۀ حقوق زنان در افریقای جنوبی استفاده کرد. نایپول[۱۵۴] و یوستس بِرتوِیت از رماننویسان جزایر هند غربی به زندگی در دریای کارائیب و نیز در انگلستان پرداختند. چینوا آچبه[۱۵۵] نیجریهای برخورد فرهنگها و سنتها را در سرزمین زادگاهش در رمان فروپاشی/سنگ روی سنگ نمیماند[۱۵۶] (۱۹۸۵) تصویر میکند.
قرن بیستم. هر چند مجبوبیت رمان تاکنون نسبت به دیگر شکلهای ادبی شاید بیشتر مدیون وفادار ماندنش به واقعیت روزمره زندگی باشد، رمان قرن ۲۰ اروپایی از نظر تنوع و تجربه متمایز است. تعدادی از نویسندگان در این راه پیشگام بودند. که بسیاری از آنان نظریهپردازان پرشور رمان و نیز خود از دستاندرکاران رمانپژوهی و رماننویسی بودند، و تحت نفوذ همین افراد بود که رمان دومین مرحله تکامل خود را پشت سر گذاشت. فرانسویان بیشترین تأثیر را داشتند، و رمان فرانسوی در نیمه دوم قرن ۱۹ به مرتبه والای هنری دست یافت. اساساً شیوههای جدید پرداختن به زمان، فضا، خودآگاهی، ارتباط، داستان، و حتی خودواژهها تجربه میشدند. ضمن این که از طبیعتگرایی فرانسوی جانبداری میشد. شورشی نیز علیه آن آغاز شده بود. احساس میشد که بر سر نمایش زندگی در ادبیات، هدف رمانهای واقعگرا یا طبیعتگرا، مشکلی پیش آمده است، از این نظر که غیر ممکن است با نثر بتوان کاملاً واقعگرا بود. نتیجه واکنش در برابر فرا واقعگرایی در رماندر جستوجوی زمان ازدست رفته۱۵۸ (۱۹۱۳ـ۱۹۲۷) مارسل پروست فرانسوی آشکار است، که خود در شیوۀ روایی ویرجینیا ولف[۱۵۷]، نویسندۀ انگلیسی، تأثیر گذاشت. وولف با بهرهگیری از شیوۀ معروف جریان سیّال ذهن، به کاوش دقیق در اندیشه و انگیزۀ شخصیتهای داستانهایش پرداخت، که نمونۀ بارز آن خانم دالاوی[۱۵۸](۱۹۲۵) و خیزابها[۱۵۹] (۱۹۳۱) است، جیمز جویس[۱۶۰] که در استفاده تجربی از زبان معروف است نیز در اولیس[۱۶۱] (۱۹۲۲) و بیداری فینهگانها[۱۶۲] (۱۹۳۹) توجه خود را به شرایط روانشناسی شخصیتها معطوف کرد. با این حال، همه رماننویسان قرن ۲۰ این روشها را با فضا، زمان و خودآگاهی آزمایش نکردند. چنانکه ای. ام. فورستر[۱۶۳] علاقهمند به آشکارساختن ساختار داستان و شخصیتها بود. آثار دی اچ لارنس[۱۶۴]بیانگر دلمشغولی تأثیر صنعتی شدن بر جامعه و فرد است. به همین روال، آلدوس هاکسلی[۱۶۵]رمان قرن ۲۰ را محملی برای بیان نگرانیهایش از اجتماعی قرار داد که میترسید استقلال فردی را تحت سیطرۀ خود درآورد، که نمونۀ بارز این رمانهای او دنیای قشنگ نو[۱۶۶] (۱۹۳۲) است. در دهۀ ۱۹۵۰ گروهی از رماننویسانی که زمینه و فضای آثارشان را زندگی طبقه کارگر تشکیل میداد، «جوانانِ خشمگین[۱۶۷]» معروف شدند و توجه همه را بهخود جلب کردند. ازجمله این رماننویسان میتوان به جان وین[۱۶۸]، کینگزلی ایمیس[۱۶۹]، جان برین[۱۷۰]، آلن سیلیتو[۱۷۱] و دیوید استوری[۱۷۲] اشاره کرد که هریک رویکردی متفاوت به رمان داشتند. نیز ← داستان؛ داستاننویسی در ایران.
- ↑ narrative
- ↑ prose
- ↑ fictional
- ↑ novella
- ↑ genre
- ↑ subgenre
- ↑ historical novel
- ↑ (detective fiction(crime fiction
- ↑ fantasy
- ↑ science fiction
- ↑ (Daphnis and Chloe (Chloë
- ↑ Longus
- ↑ Golden Ass
- ↑ Apuleius
- ↑ Tale of Genji
- ↑ Murasaki Shikibu
- ↑ Renaissance
- ↑ Boccaccio
- ↑ Matteo Bandello
- ↑ Palace of Pleasure
- ↑ William Painter
- ↑ John Lyly
- ↑ Philip Sidney
- ↑ Thomas Nashe
- ↑ Thomas Lodge
- ↑ romance
- ↑ Gauthier de Costes de la Calprenède
- ↑ Madeleine de Scudéry
- ↑ Don Quixote
- ↑ Cervantes
- ↑ Grimmelshausen
- ↑ Simplicissimus
- ↑ William Congreve
- ↑ Aphra Behn
- ↑ comic romance
- ↑ political romance
- ↑ pastoral romance
- ↑ heroic romance
- ↑ François Rabelais
- ↑ Vita di Bertoldo
- ↑ Giulio Cesare Croce
- ↑ Robinson Crusoe
- ↑ Daniel Defoe
- ↑ Pilgrim’s Progress
- ↑ John Bunyan
- ↑ Roman Comique
- ↑ Paul Scarron
- ↑ Roman bourgeois
- ↑ Furétière
- ↑ Utopia
- ↑ Thomas More
- ↑ Arcadia
- ↑ Jacopo Sannazaro
- ↑ Jorge Montemayor
- ↑ Diana
- ↑ William Shakespeare
- ↑ Two Gentlemen of Verona
- ↑ A Midsummer Night’s Dream
- ↑ Pinexandre
- ↑ Marin le Roy de Gomberville
- ↑ Cassandre
- ↑ Calprenède
- ↑ Artamène Ou le grand Cyrus
- ↑ A Journal of the Plague Year
- ↑ Pamela
- ↑ Samuel Richardson
- ↑ Tobias Smollett
- ↑ Tristram Shandy
- ↑ Laurence Sterne
- ↑ Vicar of Wakefield
- ↑ Oliver Goldsmith
- ↑ Reliques
- ↑ Thomas Percy
- ↑ Horace Walpole
- ↑ Castle of Otranto
- ↑ Ann Radcliffe
- ↑ Mysteries of Udolpho
- ↑ Walter Scott
- ↑ Jane Austen
- ↑ Charles Dickens
- ↑ William Thackeray
- ↑ The Brontes
- ↑ George Eliot
- ↑ Anthony Trollope
- ↑ Robert Louis Stevenson
- ↑ James Fenimore Cooper
- ↑ Nathaniel Hawthorne
- ↑ Herman Melville
- ↑ Moby Dick
- ↑ Mark Twain
- ↑ Tom Sawyer
- ↑ Huckleberry Finn
- ↑ Edna Ferber
- ↑ Sinclair Lewis
- ↑ Pearl Buck
- ↑ Ernest Hemingway
- ↑ F. Scott Fitzgerald
- ↑ John Steinbeck
- ↑ Thomas Wolfe
- ↑ William Faulkner
- ↑ Norman Mailer
- ↑ Joseph Heller
- ↑ Robert Penn Warren
- ↑ Truman Capote
- ↑ Lillan Hellman
- ↑ Katherine Porter
- ↑ Carson McCullers
- ↑ Flannery O’Connor
- ↑ J. D. Salinger
- ↑ James Baldwin
- ↑ Philip Roth
- ↑ Saul Bellow
- ↑ Joyce Carol Oates
- ↑ Kurt Vonnegut
- ↑ John Updike
- ↑ George Gissing
- ↑ Johann Goethe
- ↑ George Sand
- ↑ Honoré de Balzac
- ↑ Stendhal
- ↑ Prosper Mérimée
- ↑ Gustave Flaubert
- ↑ George Moore
- ↑ Thomas Hardy
- ↑ Joseph Conrad
- ↑ Goncourt Brothers
- ↑ Alphonse Daudet
- ↑ Emile Zola
- ↑ Guy de Maupassant
- ↑ August Strindberg
- ↑ Friedrich Spielhagen
- ↑ Theodor Fontane
- ↑ Otto Ludwig
- ↑ Jermias Gotthelf
- ↑ Gottfried Keller
- ↑ Jose Maria de Pereda
- ↑ Armando Valdes
- ↑ Arnold Bennett
- ↑ H G Wells
- ↑ John Galsworthy
- ↑ Leo Tolstoy
- ↑ Ivan Turgenev
- ↑ Heinrich Mann
- ↑ Thomas Mann
- ↑ Theodore Plivier
- ↑ Ludwig Renn
- ↑ Franz Kafka
- ↑ Hermann Hesse
- ↑ Marcus Clarke
- ↑ Fortbe term/his Natural life
- ↑ Thomas Haliburtin
- ↑ John Richardson
- ↑ Olive Schreiner
- ↑ Naipaul
- ↑ Chinua Achebe
- ↑ Things Fall Apart
- ↑ Virginia Woolf
- ↑ Mrs Dalloway
- ↑ The Waves
- ↑ James Joyce
- ↑ Ulysses
- ↑ Finnegan’s Wake
- ↑ E. M Forster
- ↑ D. H. Lawrence
- ↑ Aldous Huxley
- ↑ Brave New World
- ↑ Angry Young men
- ↑ .John Wain
- ↑ Kingsley Amis
- ↑ John Braine
- ↑ Alan Sillitoe
- ↑ David Storey