والا
والا (Sublime)
(یا: عظیم؛ جلیل) در اصطلاح علوم عقلی، ارزشهای بهغایت عالی در سلسلهمراتب ارزشهای اخلاقی، زیباشناسی و غیره. نخستینبار لونگینوس[۱] در قرن اول میلادی در رسالۀ در باب والا[۲]، دربارۀ فن سخنوری، این واژه را در دو زمینه بهکار برد: در حوزۀ صنایع ادبی، بهعنوان شیوهای برای دستیابی به کلام زیبا و فاخر که حصول به آن اکتسابی است، و در پیوند با عواطف شدید و نیرومند و قوۀ درک مفاهیم بزرگ که فطریاند. معنای اخیر، به واسطۀ تکیه بر محتوا بهجای شکلِ اثر هنری، بر زیباشناسی قرنهای ۱۷ و ۱۸ تأثیر نهاد. والا به چیزهای بزرگ، نیرومند، عالی و هراسانگیز گفته میشود که احساس غرور و بزرگی و گاه هراس و وحشت را برمیانگیزند. روح در اثر والایی حقیقی اوج میگیرد، گامی غرورانگیز به بالا برمیدارد، آنگونه که گویی خود او آنچه را که شنیده است خلق کرده است. والا، برخلاف زیبا، به معنای روبهروشدن با چیزی است که قدرت و عظمتش از ما بسیار فراتر میرود اما در عین حال روح ما را ارتقا میبخشد و احساس تعالی خود ما را در ما بیدار میکند. معنای جدید والا در زیباشناسی، حاوی عناصر مابعدالطبیعی، مذهبی و اخلاقی است. پاسکال در برداشتی دینی از این مفهوم به حالت والای پرهیزکاران که به مشارکت در الوهیت ارتقا یافتهاند، اشاره میکند. او این تجربۀ آنها را حالتی میداند که در آن میآموزند حتی گمراهترین آدمیان نیز میتوانند از شفاعت و رحمت کفارهدهنده (مسیح) برخوردار شوند. پاسکال ایدۀ والایی و تعالی انسان را عالیترین نماد وضعیت بشری میداند، بشری که میداند بیچاره است اما علمش به بیچارگیاش نشانۀ بزرگی اوست. ادموند برک[۳] در کتاب معروفش به نام پژوهشی فلسفی در منشأ تصورات ما از والا و زیبا[۴] (۱۷۵۶) با رویکردی رمانتیک، از زیباشناسی قرن ۱۸ که مبتنی بر نظم و وضوح بود، فاصله میگیرد و بر قدرت تخیل و تصور پدیدههای بیکران و نیرومند و ناآرام و ناشناخته تکیه میکند. در نظریۀ زیباشناسی کانت، والا روح انسان را به فوق امور پیشپاافتاده ارتقا میدهد. مثلاً با نظارۀ عظمتهای طبیعت نظیر کوههای سربهفلککشیده، دریاهای طوفانی، فورانهای آتشفشانی و غیره بهعنوان چیزهایی مطلقاً بزرگ یا نیروهایی مطلقاً مقاومتناپذیر، هراسی بر ما مستولی میشود، اما با غلبه بر این هراس و با حقیرشمردن چیزهایی که به آنها معتاد شدهایم، احساس آزادی روحی و اخلاقی خویش را حدت میبخشیم. درنتیجه، احساس ضعف و ناتوانی خویش را به احساس آزادی اخلاقی تبدیل میکنیم. در همین غلبۀ ذهن بر طبیعت است که احساس والایی حقیقی نهفته است. بنابراین برخلاف زیبا، که محدود و تسلیبخش است، والا به حالتی از ناآرامی و تنش روحی اشاره دارد؛ همانند ایثار که از هر قاعدۀ اخلاقی فراتر میرود، در احساس والا نیز این اعتقاد ضمنی نهفته است که انسان باید و میتواند بر کوچکی و بینوایی خویش، علیرغم همۀ محدودیتهایش، غلبه کند و به فوق خویشتن ارتقاء یابد. نیز← والایی