الکوس
اَلکوس
در شاهنامه، پهلوانی تورانی. چون در آوردگاه افراسیاب شکست خود را از رستم نزدیک دید، الکوس را نامزد مبارزه با رستم کرد. الکوس چون زواره، برادر رستم، را خود رستم انگاشت، با گرز چنان ضربهای بر او نواخت که زواره بیهوش بر زمین افتاد. آنگاه از اسب به زیر آمد و آهنگ بریدن سر او را داشت که رستم سررسید و به ضرب نیزه او را کشت.