بیژن عبدالکریمی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

عبدالکریمی(تهران1342ش- )

نویسنده، نظریه‌پرداز، استاد دانشگاه. او در سال 1361 دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت کرد. سپس به علت علاقه به رشته فلسفه، وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد، و دوره های کارشناسی(1367-1362) و کارشناسی ارشد(1373-1370) را در رشته فلسفه غرب دانشگاه تهران به اتمام رساند. او برای تکمیل تحصیلات در سال 1375 به دانشگاه علیگر در هندوستان رفت، و در سال 1380 با دفاع از پایان‌نامه‌اش با عنوان نقد سوبژکیتویسم کانتی از منظر هایدگر موفق به اخذ مدرک دکتری خود در رشته فلسفه غرب گردید.

جریانات فکری متأثر بر او

    عبدالکریمی ابتدا در نیمه دوم دهه پنجاه، مطالعاتش را با علی شریعتی آغاز کرد. سپس در سال‌های تحصیل در دوره کارشناسی، به طور آزاد در کلاس‌های درسِ شرح و تفسیر مثنوی مولانا و دیوان حافظ دکتر شفیعی‌کدکنی شرکت کرد. کلاس‌های درسی دکتر سروش او را  با اندیشه‌های [۱]کانت[۲] و پاره‌ای از نتایج و لوازم آن در حوزه‌های گوناگون فلسفه علم[۳]، فلسفه دین[۴]، فلسفه تاریخ[۵] و فلسفه اخلاق[۶] آشنا کرد.

آشنایی با اندیشه‌های مرحوم فردید، هانری کربن، دکتر داوری، و مطالعه تخصصی آثار افلاطون، نیچه، گادامر[۷] و اندیشه‌های پسا‌مدرن[۸]، خاصه آثار هایدگر[۹] همه در جهت‌گیری های فکری و معنوی وی موثر واقع گردید، چنانکه ما بازتاب آنها را در مجموعه آثار وی مشاهده می‌کنیم.

آثار

از عبدالکریمی آثار بسیاری به صورت مقاله و کتاب چاپ  ومنتشر گردیده که بعضی از آنها عبارتند از :

1-پایان تئولوژی در دو جلد(1395)،2-آینده روحانیت و جهان معاصر(1397)3-4-ما و جهان نیچه‌ایی(1387)،5- در جستجوی معاصریت(1397)

نظریات  

به اعتقاد دکتر عبدالکریمی، انسان روزگار ما، خود را با فروپاشی هر دو نظام کلی انتولوژیک[۱۰][۱۰]-هم اُنتولوژی‌های سنتی[۱۱] و هم انتولوژی‌های مدرن[۱۲] - مواجه می‌بیند. بشر امروز در پایان دوران وجودشناسی‌هایی قرار دارد که اعتبار خود را از دست داده‌اند. نه انتولوژی سکولار [۱۳]مدرنیته در غرب و نه انتولوژی تئولوژیک سنتی در شرق، هیچ یک نمی‌توانند یکپارچگی و استحکام خود را حفظ نمایند و ملاک‌ها و ارزش‌های هریک اعتبار خویش را از دست داده‌اند. «ما»ی امروزی ما، با نداشتن انتولوژی مناسب در این جهان دچار سردرگمی شده است. انسان برای سامان بخشیدن به خانه خرد ویران شده خود، باید فراتر از همه چالش‌های سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک، پا به عرصه انتولوژی بگذارد و با وضوح و آگاهی بیشتری درباره فهم خود از هستی، جهان هستی، بنیاد جهان، حقیقت، تاریخ و نسبت آدمی با همه آنها بیندیشید.

بحرانهای عمیق فرهنگی و تاریخی در ساحتی فراتر از سطح اندیشه سیاست‌مداران، مدیران، تکنوکرات‌ها[۱۴]، بوروکرات‌[۱۵][۱۵]ها، روشنفکران و فعالان سیاسی قرار دارد.

جهت‌گیری اصلی نظریات او کوشش برای نیل به تفکری است که با تکیه بر آن به‌توان بر اساس فهم معناداری از جهان، به بحران‌های نیهیلیسم[۱۶]، بی‌متافیزیک شدن جهان و به دنبال آن بی‌مأوا شدن بشر و نیز به بحران متزلزل شدن متافیزیک، اخلاق، و بی‌بنیاد شدن زیست‌اخلاقی بشر، در جهان کنونی پاسخ داد. از نظر دکتر عبدالکریمی، مهم‌ترین ویژگی فکری و متافیزیکی عصر و جهان کنونی، بی‌متافیزیک شدن دوران کنونی ما می‌باشد. مراد از بی‌متافیزیک شدن جهان ما، بدین معناست که در دوران ما، هیچ‌یک از نظام‌های اندیشگی، اعم از نظام‌های تئولوژیک، اُنتولوژیک، و ایدئولوژیک، نمی‌توانند بشر را در فهم، معقول‌سازی و تبیین جهان یاری دهند و همه آنها به طریقی با شکست مواجه شده‌اند. او در کتاب «ما و جهان نیچه‌ایی» می گوید: مراد از جهان نیچه‌ای جهانی است که نیچه به توصیف آن پرداخته، و در همان حال که این فیلسوف آلمانی خواهان نقد پاره‌ای از جنبه‌های جهان مدرن بوده است، خود از قوام‌بخشان این جهان گشته است. بارزترین شاخصه‌های نظری و متافیزیکی جهان نیچه‌ای عبارتند از: جهان بی‌متافیزیک، فقدان امنیت اُنتولوژیک، مرگ خدا، مرگ حقیقت، فهم پراگماتیستی از حقیقت، انسانی شدن حقیقت، نفی عالم فرامحسوس، مرگ ابدیت، جهان به منزله تصادف و امکان محض، بی بنیاد شدن جهان، جهان به منزله افسانه، مرگ اخلاق، مرگ انسان، نیهیلیسم، و اندیویدوآلیسم.

  او در آن کتاب بر ضرورت درک نیهیلیسم وجودشناختی(انتولوژیک) و درک امر دینی به منزله یگانه پاسخ به نیهیلیسم انتولوژیک و غربزدگی جهانی، همچنین تغییر پارادایم تفکر[۱۷] از پارادایم‌های فقهی، کلامی، سیاسی، ایدئولوژیک، معرفت‌شناختی و هرمنوتیکی به پارادایمی وجودشناختی (انتولوژیک) در بازاندیشی تفکر دینی و بر ضرورت نوعی واگشایی و واسازی سنت دینی در زیست جهان کنونی تأکید دارد.

در کتاب«پایان تئولوژی» بیان می‌کند: فهم جهان و زیست‌جهان کنونی بشر و دریافت مقدورات و تقدیرات آن به هیچ‌وجه امری ساده نیست. فهم جهان کنونی، یک معضله و موضوعی پرابلماتیک[۱۸] است. ما برای درک جهان کنونی، نیازمند مبانی و نظریات وجودشناسانه‌ای هستیم که بنیاد فهم ما را از زیست­‌جهان کنونی فراهم آورد. اما ما هنوز فاقد یک چنین بنیادهای وجودشناسانه‌ای برای فهم جهان کنونی هستیم. نظریه «پایان تئولوژی» در تلاش است تا مقدماتی برای فراهم آوردن شالوده‌هایی وجودشناختی برای درک جهان کنونی فراهم آورد.

  او در آن کتاب هر چند به نقد سنت­‌گرایان[۱۹] و متولیان و مرجعیت­‌های نهادهای سنتی[۲۰][۲۰] و بسیاری از باورهای تئولوژیک سنتی پرداخته و از آنان فاصله می­گیرد، اما کماکان به روح سنت تاریخی‌مان وفادار است. مراد از «تئولوژی»، مجموعه‌ای از اعتقادات، سیستم‌های نظری بشرساخته و نهادینه شدۀ تاریخی است. از دید دکتر عبدالکریمی، تئولوژی خود یک نوع از نظام‌های نیهیلیستی است. او برای فرا‌روی از این منظر جزمی و دگماتیسم، نگاه به دیدگاهی، فرامفهومی، فراززبانی، فرافرهنگی و در یک کلمه فراتاریخی دارد. ساحت قدس و دریافت غیرمتافیزیکی(حضوری، قلبی، وجودی و غیرمنطق‌محور) از آن تنها با ایجاد نسبتی وجودی و اگزیستانسیل با ساحت قدس توسط انسان استوار می شود.

از ترکیب دو جهت‌گیری او، یعنی تلاش به منظور مقابله با سکولاریسم و نیهیلیسم جهان کنونی، و وفاداری به روح سنت تاریخی از یک سو و نقد تفسیرهای رایج و غالب کلامی، تئولوژیک، سنتی، فقه‌محور[۲۱] و ایدئولوژیک از سوی دیگر، سنتزی ظهور یافت که سعی می کند در عین نفی نیهلیسم و سکولاریسم جهانی، با ارائه تفسیری معنوی از هستی، به اسارت هیچ‌یک از نظام‌های شکست‌خورده تئولوژیک و ایدئولوژیک در نیاید. نظام‌هایی که می‌کوشند  با ارائه چارچوبی، حقیقت استعلایی را در محدوده تنگ برخی حصارهای اعتقادی، سیاسی و اجتماعی محصور سازند. این تفکر «غیرسکولار-غیرتئولوژیک» در عین وفادار ماندن به تفسیری معنوی از جهان، بر این امر تکیه و تأکید می‌ورزد که حقیقت و معنا به اسارت هیچ یک از نظام‌های متصلب و بسته تاریخی درنیامده و در نخواهد آمد.

نظریه «پایان امر دینی» و «مرگ حیات معنوی» به هیچ وجه یک پیش‌بینی درباره آینده دین، متون مقدس، و حیات دینی نیست بلکه نظریه‌ای در نسبت ما با مقولات دین و امر دینی است که متحول شده است. دعوت به اندیشیدن به «سوبژکتیویسم متافیزیکی» و «سوبژکتیویسم جدید» به مثابه یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های فلسفی روزگار معاصر و نیز به منزله بزرگ‌ترین مانع استعلای انسان به سوی ساحت قدس است. تلاش جدی او، به منظور ارتقاء دین و امر دینی از یک ابژه علمی و پژوهشی تا سر حد نحوه‌ای از تحقق هستی انسانی به واسطه استعلا به ساحت قدس است.

منابع:

1- براساس زندگی‌نامه استاد دکتر بیژن عبدالکریمی، تهیه شده توسط خانم خدیجه کاردوست فینی.

  1. Immanuel, Kant
  2. Immanuel of kant
  3. Philosophy of Science
  4. Philosophy of Relion
  5. Philosophy of History
  6. Philosophy of Ethics
  7. Gadamer
  8. Postmodern Thoughts
  9. Heidegger
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Ontological
  11. Traditional ontology
  12. Modern ontologies
  13. Secular
  14. Technocrat
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Bureaucrat
  16. Nihilism
  17. The paradigm of thinking
  18. Problematic
  19. Traditionalist
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ Traditional institutions
  21. Jurisprudence-based