تمرکز
تمرکز (علوم سیاسی)(centralization)
نظام متمرکزکردن وظایف اجرایی در دست وزارتخانههای اصلی دولت، با هدف یکدستکردن نهادها و سطح خدمات عرضه شده از سوی سازمانهای دولتی. تمرکز از نظر ایدئولوژیکی غالباً با سوسیالیسم[۱] یا کمونیسم همراه بوده اما افزایش مداخلۀ دولت در امور جامعه نیز، بهویژه در قرن ۲۰ به تمرکز امور انجامیده است. در علوم سیاسی تمرکز نقطۀ مقابل سیاست آزادگذاری[۲] است. وظایف اصلی دولت، که به اعتقاد هربرت اسپنسر[۳]، فیلسوف انگلیسی، عبارت از حفظ نظم در قلمرو دولت و دفاع از مرزها در برابر تجاوز خارجی بود، در دورۀ اخیر بهشدت گسترش یافته است. در نتیجه، بیشتر کارهایی که پیش از این مقرراتی برای آنها نبود یا به صلاحدید نهادهای محلی حاکم واگذار شده بود، به وزارتخانههای دولت سپرده شده است. منتقدان و مخالفان تمرکز، غالباً به تقاضاهایی استناد کردهاند که در داخل هر کشور برای برخورداری از خودمختاری بیشتر وجود دارد و گاه نیز دیدگاههای جداییطلبانهای را پذیرفتهاند که خواستار استقلال حقوقی و اقتصادی بخشهایی از دولت موجودند. مثلاً، در انگلستان حکومت حزب کارگر که در مه ۱۹۹۷ روی کار آمد، با وضع قوانینی به ایجاد پارلمان اسکاتلند[۴] و مجلس ملی ویلز[۵] دست زد و برخی اختیارات قانونگذاری دولت مرکزی را به آنها واگذار کرد. تمرکز، مانند دیوانسالاری[۶]، تقریباً بهنحوی اجتنابناپذیر مشکلاتی برای حکومت مردمسالارانه و آزادیهای فردی ایجاد میکند و بالقوّه برای آنها خطرناک است، اما همچنان بهصورت یکی از زمینههای تعارض همیشگی میان مردمسالاری و آزادی از یکسو و داشتن حکومتی کارآمد و کارگشا از سوی دیگر باقی مانده است.