طراز
طِراز
(معرب تراز فارسی) پارچهای که طرح یا نوشتهای، بهصورت بافته یا گلدوزی، آن را زینت میداد و از آن برای لباس مأموران دولتی و حکومتی و امرا و سلاطین استفاده میشد. طراز که معمولاً با نخهایی طلایی و رنگین و غیر از رنگ پارچه، و معمولاً بر روی سینه یا پشت، بازوان و لبۀ لباس و گاه پایین دامن لباس یا پیراهن، نقش میشد، منشأ ایرانی و رومی داشت؛ زیرا تا پیش از حکومت عبدالملک بن مروان ( ـ۸۶ق) طرازها با کلماتی از خط پهلوی یا رومی نوشته میشد، بعد به دستور وی به خط عربی درآمد. در روزگار عباسیان اشکال ابتدایی عمامه خطوط شبهکوفی داشتند. گاه طراز بر روی نواری (← بازوبند) نقش میشد و آن را بر بالای آستین لباسها، ازجمله خفتانهای این دوره، میدوختند. طراز در دورۀ صفاریان گاه عبارات قرآنی و در دورۀ سامانی بیشتر نام سلاطین و حاجبان دربار بود. اطراف عمامۀ سلاطین آل بویه نیز طرازی گلدوزی و زربفت داشت. در دورههای غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان نیز خفتانها و رداها مطرز به نام سلطان، گاه ولیعهد و نقش کلمات، همراه با تزیینات و نقش و نگارهای دیگر بود. از دورۀ مغول و تیموریان پارچهای به نام «طراز ابوسعید» و از دورۀ صفوی ردایی ابریشمین با طرحی با کلمۀ رسول بهدست آمده است. در همۀ دورههای حکومتی طرازخانههایی در بسیاری از شهرها وجود داشت، ازجمله در بغداد در دارالامارۀ عباسیان، بخارا در دورۀ سامانیان، فارس، بم، فسا، شوشتر، گناوه، قرقوب و شوش در دورۀ آل بویه که به طرازخانههای سلطانی مشهور بودند و با طراز ساده و بدون تذهیب جهرم فرق داشتند. در فشافویۀ تهران نیز طرازدوزی انجام میشد. پارچههای طرازدار در دورۀ خلفای اموی در اسپانیا و نیز در دورۀ ممالیک مصر رایج بود. در دورۀ خلفای فاطمی مصر اهمیت فراوان یافتند. این منسوجات، با نوشتههای اسلامی، حتی به اروپا نیز وارد شد.