نقش اشیا
نَقشِ اشیا (still life)
(یا: طبیعت بیجان) در نقاشی و دیگر هنرهای تجسّمی، بازنمایی اشیای بیجانی همچون گل، میوه، و ظروف غذاخوری. این اصطلاح به تصویر حیوان مرده نیز اطلاق میشود. نقش اشیا در یونان و روم باستان رواج داشت (چنانکه آن را در هنر موزائیک[۱] نیز بهکار میبردند)، ولی بعدها در هنر اروپا تا قرنها به حاشیه رانده شد، زیرا هنرِ قرون وسطا تقریباً یکسره مضمون دینی داشت. این درونمایه در دورۀ رنسانس[۲] از نو پدیدار شد، و در قرن ۱۷ بهمنزلۀ شاخهای از نقاشی تشخّص یافت. نقش اشیا نخست در هلند شکوفا شد؛ جنبش اصلاح دینی[۳]، در این کشور، تضعیف تصویرپردازی دینی و روآوردن هنرمندان به دستمایههای جدید را در پی داشت. در نخستین نمونهها، تمایل به ظاهر اشیا، اغلب با نوعی نمادگرایی[۴] دینی یا اخلاقی درآمیخته است؛ برای مثال گل شاید همیشه نشانۀ شکنندگی و کوتاهی عمر انسان باشد، زیرا زود میپژمرد و میمیرد. بدینسان وانیتاس[۵] (در لاتین بهمعنای «تهیواری» یا «بیارزشی») نوعی نقش اشیا از اشیایی همچون گلبرگ، شمع، و جمجمه است که بر کوتاهی عمر دلالت دارد. علیرغم محبوبیتیافتن این نمادگرایی، نقش اشیا تا قرنها در تاریخ هنر نازلترین شاخۀ نقاشی بهشمار میرفت، و آن را بینیاز از خلاقیّت، و تنها مستلزم ورزیدگی در نسخهبرداری میدانستند. این طرز تلقّی شایع بود تا آنکه در قرن ۱۹ اندکاندک شیوۀ نقاشی، بیش از موضوع آن اهمیت یافت؛ و از آن پس نقاشان بزرگ، اوقات بسیاری را به آفرینش نقش اشیا اختصاص دادهاند، تا از رهگذر آن بر مسائل فرم در نقاشی تکیه کنند. ازجمله سزان[۶] که بهکُندی کار میکرد، به نقش اشیا توجه خاص داشت. کوبیست[۷]ها نیز آن را بیشتر میپسندیدند. لو کانتریز (فروبومان)[۸] بهطور کلی نقش اشیا در ایتالیا ریشه نگرفت، و در قرن ۱۷ بیشتر در تخصّص نقاشان هلندی و فلاندری[۹] بود. علاقۀ هلندیها به پرورش گل، تقاضای نقاشی گلها با جزئیات کامل و رنگهای دقیق را در پی داشت؛ آثار یان داویدس دِ هِم[۱۰]، راخل رویس[۱۱]، و یان وان هویسوم[۱۲]، نمونههایی گزیده در این خصوصاند. آرایش ظروف غذا بر روی میز برای نقاشان هلندی بستری فراهم کرد تا مهارت خود را در بازنمایی واقعگرایانۀ مواد و بافتهای مختلف نشان دهند، و در عین حال اهمیت سفرۀ دلنشین را به سفارشدهندگان نقاشیها یادآور شوند. در این زمینه ویلم کلاس هِدا[۱۳] و ویلم کالف[۱۴] سرآمد شدند. یان بروگل[۱۵] و فرانس اسنیدرس[۱۶] ازجمله نقاشان فلاندریاند که غنا و شکوه زندگی توانگران را در پردههای خود بهنمایش گذاشتهاند.
اسپانیا. نقاشان اسپانیایی نیز درک عمیقی از اشیای مادی نشان دادند، چنانکه پردههای نقش اشیای ولاسکز[۱۷] از ظروف آشپزخانه گویای آن است. فرانسیسکو دِ سورباران[۱۸] در تابلوهای نقش اشیای خود، بیپیرایگی پرشکوهی را بهنمایش میگذارد که هالهای از تقدّس بر گردِ خود دارند. لوئیس مِلِندِس[۱۹] (۱۷۱۶ـ۱۷۸۰) از دیگر نقاشان برجستۀ نقش اشیا در اسپانیا بود.
فرانسه. تمایل به پردههای نقش اشیای فلاندری و هلندی در قرن ۱۸، ژان باپتیست سیمئون شاردن[۲۰] را به خلق شاهکارهایی در این مضمون سوق داد. این مضمون در دامان نقاشان فرانسوی بزرگی در قرن ۱۹، ازجمله اوژن دُلاکروا[۲۱]، گوستاو کوربه[۲۲]، اِدوئار مانه[۲۳]، پیِر اوگوست رنوار[۲۴]، پل سزان، و ونسان ونگوگ[۲۵] رشد کرد، هرچند خودِ اشیا بهتدریج اهمیتشان را برای این هنرمندان ازدست دادند، زیرا انگیزۀ آنان بیشتر مطالعۀ نور و رنگ بود. کوبیسم این روند را گامی جلوتر برد و از صورت ظاهر فراتر رفت، اگرچه در نقش اشیای کوبیستی هنوز میتوان اشیا را بازشناخت. نقش اشیا گاه به انتزاع[۲۶] میگراید، ولی معمولاً به انتزاع کامل نمیرسد.
- ↑ mosaic
- ↑ Renaissance
- ↑ Reformation
- ↑ symbolism
- ↑ vanitas
- ↑ Cézanne
- ↑ cubist
- ↑ Low Countries
- ↑ Flemish
- ↑ Jan Davidsz de Heem
- ↑ Rachel Ruysch
- ↑ Jan van Huysum
- ↑ Willem Claesz Heda
- ↑ Willem Kalf
- ↑ Jan Brueghel
- ↑ Frans Snyders
- ↑ Velázquez
- ↑ Francisco de Zurbarán
- ↑ Luis Meléndez
- ↑ Jean-Baptiste Siméon Chardin
- ↑ Eugène Delacroix
- ↑ Gustave Courbet
- ↑ Edouard Manet
- ↑ Pierre-August Renoir
- ↑ Vincent van Gogh
- ↑ abstraction