هخامنشیان
هخامنشیان
سلسلۀ پادشاهان قدیم ایران (۵۵۰ـ۳۳۰پم)، از قوم پارس که به نام جدشان هخامنش (آخایمنس) نامگذاری شده است. این سلسله تا دورۀ کوروش دوم (۵۵۹ـ۵۳۰پم) تابع دولت ماد بود و تنها بر انشان و پارس حکومت داشت. کوروش کبير در ۵۵۰پم با کمک بعضی سرداران ناراضی ماد، آن دولت را برانداخت و در ۵۴۷پم کشور سارد را تصرف کرد و پس از آن تمام آسیای صغیر را به اطاعت خود درآورد و از جهت شرق حدود مملکت خود را به سند و سیحون رسانید. در ۵۳۹پم دولت بابل را ساقط کرد و قلمرو آن را به تصرف درآورد. او در بابل روشی مسالمتجویانه درپیش گرفت و خود را برگزیدۀ مردوک، خدای بزرگ بابل، و پادشاه آن کشور نامید و اقوام تبعیدشده به بابل نظیر یهودیان را از اسارت آزاد کرد. در ۵۳۰پم به جنگ ماساژتها رفت و در یکی از نبردها در آنسوی رودخانۀ جیحون کشته شد. کالبدش را به پاسارگاد منتقل کردند و آن را در مقبرهای، که هنوز پابرجاست، گذاشتند. کمبوجیه یا کبوجیۀ دوم (۵۳۰ـ۵۲۲پم)، پسر و جانشین کوروش، از همان آغاز با شورشهای متعددی روبهرو گردید. یکی از مخالفان او، برادرش، بردیا، بود که از جانب کوروش ادارۀ ولایات شرقی را دردست داشت. کمبوجیه بر این شورشها فائق آمد و برای تثبیت سلطنت خود و جلوگیری از تکرار شورشها، برادر خود را مخفیانه بهقتل رسانید و در ۵۲۹پم کشور مصر را تصرف کرد و خود را پادشاه مصر خواند. او در مصر از شدت عمل پرهیز کرد و یکی از عمال عالیرتبۀ مصری را برای ادارۀ کشور به خدمت گرفت و اصلاحاتی به عمل آورد و پس از آن سپاهیانی را بهتصرّف کارتاژ و حبشه گسیل داشت. هرچند این لشکرکشیها ناموفق از کار درآمد اما یونانیان لیبی و برقه اطاعت خود را از کمبوجیه اعلام داشتند و بخش شمالی حبشه بهتصرّف قوای او درآمد. در ۵۲۲پم برای مقابله با شورش بردیای دروغین یا گئوماتای مغ عازم ایران شد، اما در راه بهطرزی اسرارآمیز درگذشت. گئوماتا، که مدعی بود همان بردیا پسر کوروش است، پس از تاجگذاری در پاسارگاد، اخذ مالیات و انجام وظایف نظامی را برای سه سال لغو کرد و کوشید اصلاحاتی در دین ایجاد کند. سلطنت او ظاهراً پیشرفت قابل توجهی داشت، اما این سلطنت بیش از هفت ماه طول نکشید؛ زیرا اشراف پارسی با توطئهای او را برانداختند و سلطنت به داریوش اول رسید (۵۲۲ـ۴۸۶/۴۸۵پم). آغاز سلطنت او با شورشهای وسیع اقوام و ایالات مختلف همراه شد. بعضی از این شورشها به رهبری اعقاب شاهان ماد و بابل و بعضی دیگر نظیر شورش پارس بهنام بردیا، پسر کوروش، صورت گرفته بود. داریوش بر همۀ شورشها فائق آمد و پس از آن به تجدید سازمان دولت هخامنشی پرداخت و کشور را به بیست ایالت تقسیم کرد و در رأس هر ایالت یک شهربان یا ساتراپ گماشت که همگی از مردم پارس بودند و در کنار آنان یک فرمانده نظامی و یک مأمور عالیرتبه برای تحصیل مالیات تعیین کرد که همگی در برابر پادشاه مسئول بودند. ساختمان کاخ پرسپولیس (تخت جمشید) در زمان او آغاز شد و نظام مالیاتی منظم و جدیدی بهوجود آمد و سپاه جاویدان، که هستۀ مرکزی ارتش دائمی ایران را تشکیل میداد، تأسیس شد. ساختمان ترعه و کانال میان دریای سرخ و رودخانۀ نیل، که از قبل آغاز شده بود، در زمان او بهپایان رسید و تردد دریایی میان ایران و مصر آسانتر گردید. بعضی از مورخان قدیم، تأسیس چاپارخانه را به داریوش نسبت دادهاند. وسعت مملکت هخامنشیان در زمان داریوش به منتهای عظمت خود رسید و از آنسوی مصر تا هند و پامیر و از سیحون و دریای خزر و کوههای قفقاز تا دریای عمان را دربر میگرفت. جنگهای مدی یا جنگهای ایرانیان و یونانیان، که تا دورۀ اردشیر اول ادامه داشت، در زمان او آغاز شد. براثر شکست قوای داریوش در ماراتن، پیشروی هخامنشیان در قارۀ اروپا متوقف گردید. خشایارشا (۴۸۶/۴۸۵ـ ۴۶۵پم) فرزند و جانشین داریوش پس از درهمشکستن شورشهای مصر و بابل در ۴۸۰پم، حمله به یونان را آغاز کرد و پس از پیروزی در نبرد سنگین ترموپیل، شهر آتن را به اشغال درآورد، اما براثر شکست در نبرد دریایی سالامین (سالامیس)، خود به آسیای صغیر بازگشت و هزاران سرباز را برای ادامۀ جنگ در یونان باقی گذاشت. این سربازان نیز مغلوب یونانیان شدند و مناطقی از یونان، که در جریان پیشرویهای خشایارشاه بهتصرّف ایرانیان درآمده بود، دوباره به یونانیان بازگشت پس از قتل خشایارشا سلطنت به اردشیر اول، موسوم به اردشیر درازدست، رسید (۴۶۵ـ۴۲۴پم). در سلطنت او چندین شورش بزرگ در باختر و سوریه و مصر بهوقوع پیوست. بهویژه شورش مصر، گستردگی بسیار داشت و از ۴۶۰ تا ۴۵۶پم دوام آورد. پیمان صلح کالی، که به جنگهای مدی پایان داد، در عهد او منعقد شد. بهموجب این پیمان، هخامنشیان از تسلط بر شهرهای یونانی آسیای صغیر چشم پوشیدند و رودخانۀ هالیس (قزل ایرماق) مرز میان هخامنشیان و دولتهای یونانی شد. اردشیر برخلاف اسلاف خود از جنگ با یونانیان دست کشید و با روشهای دیگر نظیر پرداخت پول و طلا به دولتهای یونانی، آنان را علیه یکدیگر برمیانگیخت. پس از مرگ اردشیر، سلطنت هخامنشی دچار بحران شد و دو تن از پسران او بهنامهای خشایارشا دوم و سغدیان، هر یک به مدت کوتاهی بر تخت سلطنت نشستند و پس از آنان، سلطنت به داریوش دوم رسید (۴۲۴ـ۴۰۵پم). در زمان او فرصتی برای اعادۀ تسلط دولت هخامنشی بر تعدادی از شهرهای یونانی فراهم آمد و توانایی دولتهای آتن و اسپارت برای مقابله با هخامنشیان کاهش یافت و شورشهای بزرگ لیدی و ماد و مصر سرکوب شد و جنگ با کادوسیان اتفاق افتاد. اردشیر دوم (۴۰۵ـ۳۵۹پم) پسر داریوش دوم در آغاز سلطنت خود با شورش برادر شجاع خود، کوروش، روبهرو شد و تا آستانۀ سقوط پیش رفت، اما قتل کوروش در ضمن یکی از جنگها، سبب نجات سلطنت اردشیر گردید. در زمان او مردم مصر شوریدند و حکومتی جدید بر پا کردند که تا سالهای سلطنت اردشیر سوم برپا بود. جنگ دولتهای آتن و اسپارت به تحریک دولت ایران تشدید گردید و به ضعف هر دو انجامید و براثر آن سلطۀ دولت هخامنشی بر تمام شهرهای یونانی آسیای صغیر اعاده شد. با این همه، ضعف دولت هخامنشی افزایش یافت و بعضی از ساتراپهای نواحی غربی، از نظارت دولت هخامنشی خارج گردیدند و به شاهان نیمهمستقل تبدیل شدند. اردشیر سوم (۳۵۹ـ۳۳۸پم) برای حفظ امپراتوری هخامنشی کوشش بسیار بهکار برد و با خشونت فراوان بر تعدادی از شورشها فائق آمد و دولت آتن را ناگزیر کرد که حمایت خود را از بعضی شورشها قطع کند. در زمان او، مصر دوباره به اشغال هخامنشیان درآمد و بسیاری از مراکز شورشیان نابود شد و به همین ترتیب بسیاری از نواحی دیگر، که عملاً از نظارت دولت هخامنشی خارج شده بودند، دوباره در اختیار این دولت قرار گرفتند، اما قتل او، که به تحریک باگواسخواجه و بهدست پزشک یونانی او صورت گرفت، جریان تحکیم دولت را متوقف کرد و آن را در سراشیبی سقوط انداخت. سلطنت کوتاه ارشک (۳۳۸ـ۳۳۶پم) هیچ توفیقی برای دولت هخامنشی به همراه نداشت و پس از آنکه او نیز بهدست باگواسخواجه مسموم شد سلطنت به داریوش سوم رسید (۳۳۶ـ۳۳۰پم). حملات اسکندر مقدونی به قلمرو دولت هخامنشی در زمان او آغاز شد. پس از پیروزیهای اسکندر در جنگهای گرانیکوس وایسوس و گوگمل و پیشرویهای او در قلمرو دولت هخامنشی، داریوش سوم ناگزیر به سرزمین پارت گریخت و بهدست والی بلخ کشته شد و، با قتل او، سلطنت هخامنشی بهپایان آمد. دورۀ هخامنشیان نتایج سودمند و ارزندهای برای تاریخ تمدن بههمراه داشته است. سلطنت آنان برای اقوام تابعه، در مجموع همراه با صلح و آرامش بود و شرایط مساعدی برای پیشرفت روابط فرهنگی میان اقوام مختلف فراهم شد و علوم و فنون گوناگون به نقاط مختلف انتقال یافت. این عصر شاهد ترقی کشاورزی و تجارت و صنایعی نظیر اسلحهسازی و فلزکاری و سنگتراشی و پارچهبافی بود. هخامنشیان بهدلیل سازمان اداری خاص خود، موجب انتشار خط و کتابت آرامی در میان اقوام و ایالات تابعۀ خود شدند. دین زردشت در دورۀ آنان توسعه یافت و به یکی از ادیان بزرگ مردم ایران تبدیل گردید. هنر و معماری شکوفا شد و آثار برجستهای نظیر کاخ پرسپولیس (تخت جمشید) بهوجود آمد. برجستهترین آثار دورۀ هخامنشی در تخت جمشید و شوش و پاسارگاد و نقش رستم و بیستون قرار دارند.
�
ردیف | نام | مدت پادشاهی | |
---|---|---|---|
1 | كوروش كبیر | 559 ـ 530 | |
2 | كمبوجیه | 530 ـ 522 | |
3 | داریوش بزرگ | 521 ـ 486 | |
4 | خشایارشای (خشیارشای) اول | 486 ـ 464 | |
5 | اردشیر اول | 464 ـ 424 | |
6 | خشایارشای (خشیارشای) دوم | 424 | |
7 | سغدیان | 424 | |
8 | داریوش دوم | 424 ـ 404 | |
9 | اردشیر دوم | 404 ـ360 | |
10 | اردشیر سوم | 359 ـ 338 | |
11 | ارشك (اشك) | 338 ـ336 | |
12 | داریوش سوم | 336 ـ 330 |