کارکردگرایی ساختاری
کارکَردگرایی ساختاری (structural functionalism)
آلفرد رادکلیفـ براون با طرح کارکردگرایی ساختاری سمت و سویی نو بدان بخشید. این نظریه، که ترکیبی از دو نظریۀ کارکردگرایی[۱] و ساختارگرایی[۲] است، بر آن تأکید دارد که ساختارهای اجتماعی بیش از هرچیز برای آن پدیدآمدهاند و تداوم مییابند که عملکرد کارکردی جامعه را بهمثابۀ یک کل، یکدست و هماهنگ، تضمین کنند. ساختارگرایی در بریتانیا، متأثر از رادکلیفـ براون، بهکلی با ساختارگرایی فرانسوی، که چهرۀ اصلی آن کلود لوی استروس است، تفاوت دارد. رادکلیف براون که ساختارها را پدیدههایی مشهود و محسوس میدانست که پژوهشگر میتواند به مطالعۀ عینی آنها بپردازد، درحالی که لوی استروس برآن بود که ساختارها، لایههای عمیقی از اندیشۀ انسانیاند که در ناخودآگاه جمعی انسانها قرار دارند و صرفاً میتوان تظاهرات بیرونی آنها را مطالعه کرد. درنهایت، ساختارگرایی رادکلیفـ براون را باید بیشتر نوع خاصی از کارکردگرایی برشمرد که تعریفی ویژه از ساختار بهدست میدهد که به مفهوم نهاد نزدیک است.