کاکویه، علاءالدوله ابوجعفر محمد ( ـ ۴۳۳ق)
کاکویِه، علاءالدّوله ابوجعفر محمّد ( ـ ۴۳۳ق)
معروف به ابوجعفر کاکویه و ابن کاکویه، از امیران آلبویه در ری و حاکم اصفهان. وی پسردایی سیده، همسر فخرالدوله بویهی بود و چون دایی را در زبان مردم دیلم، کاکو میگفتند وی به پسر کاکویه و ابن کاکویه شهرت یافت. در ۳۹۸ق از جانب سیده مادر ابوطالب مجدالدوله و نایبالسلطنه او، حاکم اصفهان شد. اما هنگامیکه سیده از دژ طبرک ری به خوزستان نزد بدر بن حسنویۀ کُرد گریخت، ابوجعفر نیز در فارس پیش بهاءالدولۀ بویهی رفت و تا بازگشت سیده به ری در آنجا ماند. پس از بازگشت سیده به ری ابوجعفر نیز به اصفهان بازگشت و در ۴۰۹ق القادر بالله عباسی با فرستادن منشور و لوا برای امیر دیلمی به حکومت او در اصفهان مشروعیت بخشید. علاءالدوله در ۴۱۴ق به بهانه یاریدادن به فرهاد بن مرداویج دیلمی که بر بروجرد حکومت میکرد به آنجا لشکر کشید و پس از برونآوردن آن از دست سماءالدولۀ بویهی، دینور و شاپورخواست را نیز ضمیمۀ قلمرو خود کرد. در ۴۲۰ق و پس از تسلط سلطان محمود غزنوی بر ری به اطاعت او درآمد و در اصفهان خطبه به نام او کرد. پس از بازگشت محمود به خراسان پسرش مسعود که پدرش او را به حکومت ری و جبال نشانده بود به همدان تاخت و پس از گرفتن آن، کارگزاران علاءالدوله را از آنجا بیرون کرد. مسعود پس از آن به اصفهان تاخت. علاءالدوله از پیش او به خوزستان گریخت. سلطان مسعود در ۴۲۱ق، پیش از عزیمت به غزنین و تصاحب تاجوتخت، با میانجیگری قادر بالله خلیفه عباسی، حکومت اصفهان را به شرط پرداخت سالانه ۲۰۰هزار دینار و بعضی هدایای دیگر به علاءالدوله واگذار کرد. مسعود پس از آنکه به سلطنت نشست، تاش فراش را به سالاری سپاه غزنوی در ری و ابوالحسن عراقی، معروف به طاهر دبیر، را با سمت عمید (استاندار) به ری فرستاد تا از توسعهطلبی علاءالدوله جلوگیری کنند. علاءالدوله تا سالهای پایانی فرمانروایی خود همچنان با غزنویان در جنگ و ستیز بود. در ۴۲۴ق ابوسهل حمدوی عمید ری شد و بار دیگر نیز اصفهان از تصرف علاءالدوله بیرون رفت، اما سرانجام اصفهان و سپس ری را از کارگزاران غزنوی بازپس گرفت. علاءالدوله امیری دانشمند و دانشدوست بود. ابوعلیسینا اثر معروفش، دانشنامۀ علایی، را که دایرةالمعارفی به فارسی در فلسفه و منطق است، به نام او نوشته است.