اشروسنه
اُشْروسَنه
(یا: اسروشنه؛ سروشنه) سرزمینی نیمهکوهستانی در فرارود (ماوراءالنهر)، میان سمرقند و سیحون. از شمال به چاچ و فرغانه، و از جنوب به کش و چغانیان محدود است. مرکز آن شهر بُنجیکَت، با شهر آرا تپۀ کنونی، مطابق است. لقب فرمانروایان موروثی اشروسنه، افشین بود. اشروسنه همانند تمام فرارود، بخشی از خراسان بزرگ بهشمار میآمد. وفور آب در این ایالت سبب آبادانی آن شده بود. اگرچه ولایت اشروسنه رودهای بزرگ نداشت، گفتهاند که در شهرهای آن نهرهای آب جاری بود. به روایت جغرافیانویسان مسلمان، در این سرزمین ۴۰۰ قلعه برپا بوده است. در بعضی نواحی اشروسنه معادن آهن مرغوبی وجود داشت. آلات و ادوات فلزی اشروسنه در خراسان و حتی عراق عجم مشهور بود. بسیاری از مردم اشروسنه تا اواخر قرن ۲ق بر مذاهب شمنی و مانوی باقی بودند و اعراب مسلمان از سکونت در اشروسنه پرهیز میکردند. حاکمان اموی خراسان، ازجمله قتیبة بن مسلم و نصر بن سیار، با وجود لشکرکشیهای بزرگ به این ولایت، از تصرف آن عاجز ماندند. کاووس، افشین اشروسنه، در اوایل خلافت مأمون به اطاعت او درآمد، اما پس از اینکه مأمون به بغداد عزیمت کرد، از اطاعت دولت عباسی سرپیچید. فرزندش خیدر بن کاووس، که از پدر و برادرش رنجیده بود، نزد مأمون به بغداد گریخت و اسلام آورد و مأمون را به تسخیر اشروسنه تشویق کرد. کاووس از ترکان کمک خواست، اما تأخیر آنها در پیوستن به قوای کاووس سبب پیروزی اعراب شد. کاووس نیز به بغداد رفت و مسلمان شد و مقام خود را حفظ کرد. پس از درگذشت او خیدر حاکم اشروسنه شد. خیدر نیز در ۲۲۶ق به فرمان معتصم عباسی اعدام شد و حکومت موروثی افشینهای اشروسنه برافتاد و قلمرو آنان ضمیمۀ حکومت طاهریان شد و پس از آن بهدست سامانیان افتاد. اکنون، اشروسنه میان ازبکستان و تاجیکستان تقسیم شده است.