تروریسم
تِروریسم (terrorism)
(ترور در لغت بهمعنای رعب و وحشت فوقالعاده) اِعمال خشونت نظامیافته و متمرکز علیه غیر نظامیان غیر مسلح که اغلب از سوی گروههای کوچک برای پیشبرد اهداف سیاسی صورت میگیرد. در تروریسم از خشونت بهعنوان یک تاکتیک مشروع استفاده میشود و کانالهای قانونی و تثبیتشدۀ مذاکرۀ سیاسی نادیده گرفته میشود. هدفش جلب افکار عمومی و رسانههای همگانی به افکار و اهداف خود و ضربه زدن و رسوا کردن دشمنی قویتر از طریق ایجاد رعب و هراس است. ولی این اعمال بهجای آنکه کلاً علیه دولت و ارتش و پلیس بهکار رود، معمولاً علیه شهروندان عادی بهکار میرود و مردم بیگناه، زنان و کودکان و افراد مسن کشته میشوند. در نزد تروریستها هدف سیاسی و عقیدتی توجیهکنندۀ وسیله است، حتی اگر ابزار کشتن مردم بیگناه باشد. گروههای تروریستی گروههایی در خدمت برنامهای سیاسی برای کشورشان محسوب میشوند که معمولاً متضمن سرنگونی نظام سیاسی آن کشور است: تروریستهای فاشیست و کمونیست از همین مقولهاند. سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) نیز از نمونههای بارز سازمانهای تروریستی است. به خشونت سازمانیافتهای که بر آرمانی خاص نظیر مبارزه با سقط جنین یا حمایت از حقوق حیوانات تأکید کند نیز ممکن است بهمنزلۀ تروریسم نگریسته شود. تروریسم ممکن است از سوی اکثریت قومی علیه یک اقلیت حاکم، همچون افریقای جنوبی یا زیمبابوه، یا علیه یک نیروی اشغالگر، مانند بمبگذاریها در عراق پس از سقوط صدام، اعمال شود. سازمانهای تروریستی که معرف علایق یک گروه قومی در منطقهای خاصاند غالباً جداییطلباند، اگرچه ممکن است ضدجداییطلبی هم باشند. گروههای انقلابی چپ شامل گروه بادر ماینهوف[۱] در آلمان یا بریگاد سرخ[۲] در ایتالیا بودهاند، و بمبگذاریها در ایتالیا (۱۹۸۰) و در انگلستان (۱۹۹۹) به عناصر دست راستی منسوب شده است. تروریستها ممکن است مبین گروههای قومی یا قومیتها، باشند. تمایز خاصی میان تروریسم قومی و سیاسی وجود ندارد، و برخی گروههای جداییطلب، بهرغم ملیگرابودن از چپها تأثیر میپذیرند یا از سوی آنها حمایت میشوند. اعتبار جناح چپ میتواند به گروههای تروریست در جلب حمایت بینالمللی از آنان کمک کند یا مانع آن شود. تروریسم دولتی به شکل خشونت سازمانیافته و روشمند از سوی حکومتهای خودکامه علیه بخش خاصی از مردم خودشان، همچون آلمان نازی و شوروی، یا حمایت از خشونت علیه کشوری دیگر، همچون اسرائیل علیه مردم فلسطین، اعمال میشود. سازمانهایی که به خشونت سیاسی متوسل میشوند، به اعتبار دیدگاه سیاسی سازمان، «تروریست» یا «مبارز راه آزادی» شناخته میشوند. برخی از این سازمانها فاقد هرگونه پایگاه مردمیاند، در حالیکه برخی دیگر، چه در درون جامعۀ خود و چه در دنیای خارج میتوانند ادعا کنند که از حمایت گستردهای برخوردارند. دو عامل مهم و مؤثر بر نگرش عمومی نسبت به یک تشکیلات عبارتاند از این که آیا مردمی که آن تشکیلات برای آنها مبارزه میکند از هیچ حقّی، یا حقّی محدود، برای ابراز وجود به گونهای دموکراتیک برخوردارند یا خیر، و این که آیا خشونت آن تشکیلات متوجه اهداف مشروع، مثل نیروهای امنیتی دولتی است یا کورکورانه شهروندان را هدف میگیرد. اعضای محکومشدۀ گروههای «تروریستی» غیرقانونی ممکن است پس از آزادی به سیاستمدارانی قانونی تبدیل شوند و با نمایندگان دولتی مذاکره کنند که زمانی هدف خشونت آنان واقع میشدند: مانند نلسون ماندلا[۳]، رئیسجمهور افریقای جنوبی (۱۹۹۴ـ۱۹۹۹). در ۲۰۰۱ شاخۀ ضد تروریسم سازمان ملل متحد برآورد کرد که حدود ۱۳۰ گروه تروریستی در جهان مشغول فعالیتاند. در ۱۱ سپتامبر همین سال بزرگترین فعالیت تروریستی انجام شد و طی آن دو برج ساختمان تجارت جهانی معروف به برجهای دوقلو در نیویورک با حملۀ انتحاری دو هواپیما منفجر شد و بیش از ۳هزار نفر کشته شدند. این حادثه که از سوی امریکا به سازمان القاعده نسبت داده شد، باعث شد که دولت امریکا به افغانستان، که آنجا را مقر تروریستهای القاعده میدانست، حمله کند و حکومت طالبان را سرنگون سازد و بهدنبال آن عراق را به اشغال خود درآورد. نیز ← ترور