خوارزمشاهیان
خوارزمشاهیان (۴۷۰ـ۶۲۸ق)
سلسلۀ شاهان ترکتبار و مسلمان خوارزم (۴۷۰ـ۶۲۸ق). از دورۀ ملکشاه سلجوقی یا در حقیقت از دورۀ فرزندش، برکیارق، حکومت خوارزم را بهدست گرفتند و بهتدریج بر دامنۀ قلمرو خود افزودند. جد و مؤسس این خاندان، انوشتکین غرچه، غلام بلکاتکین، طشتدار ملکشاه سلجوقی بود و چون بلکاتکین درگذشت، بهسبب درایت و قدرت تدبیر، جانشین او شد و از آنجا که منال خوارزم مخصوص طشتخانۀ سلطان بود، حکومت خوارزم نیز به او محول گردید (۴۷۰ق). ظاهراً حکومت خوارزم، بعدها از دست او خارج شد، زیرا در ۴۹۰ق، مردی به نام اکینجی بن قوچقار، از ترکان قپچاقی، حاکم خوارزم بود. اکینجی در ۴۹۰/۴۹۱ق بهدست دو تن از سرداران متمرد برکیارق کشته شد و در همان سال امیرداد بک حبشی بن آلتونتاق، سردار برکیارق، به خوارزم آمد و پس از غلبه بر متمردان، قطبالدین محمد پسر انوشتکین را با عنوان خوارزمشاه به حکومت آن ناحیه برنشاند (۴۹۰/۴۹۱ـ۵۲۱ق). او تا پایان عمر مطیع سلطان سنجر بود، اما پسرش اتسز (۵۲۱ـ۵۵۱ق) چندینبار کوشید تا از زیر سیطرۀ سلطان سنجر خارج شود و هر بار علیرغم پیروزهای سنجر دوباره به حکومت خوارزم بازگشت. اتسز چندبار به جنگ ترکان کافر ـ احتمالاً قپچاقها ـ رفت و بر دامنۀ قلمرو خود افزود. ایل ارسلان (۵۵۱ـ۵۶۷ق) برای همین منظور به خراسان و ماوراءالنهر حمله برد. پس از او پسرش سلطانشاه به حکومت رسید، ولی از برادرش علاءالدین تکش شکست خورد و علاءالدین تکش (۵۶۸ـ۵۹۶ق) پس از غلبه بر مؤید آیآبه در ۵۶۹ق، بخشی از خراسان و در ۵۸۳ق تمام خراسان را تصرف کرد. در ۵۹۰ق بر طغرل بن ارسلان، آخرین فرمانروای سلجوقی عراق، پیروز شد و با قتل او دولت سلاجقۀ عراق را برانداخت و عراق عجم را بهتصرّف درآورد. او همچنین با خلافت عباسی نیز در افتاد و بخشی از قلمرو خلافت را اشغال کرد و جنگهایی با اسماعیلیان خراسان و الموت و همچنین با ترکان قپچاق داشت. سلطان محمد خوارزمشاه (۵۹۶ـ۶۱۷ق) بزرگترین پادشاه این سلسله بود و از جانب بعضی مورخان لقب اسکندر ثانی گرفته بود. در روزگار او، وسعت مملکت خوارزمشاهیان به حدود وسعت مملکت سلاجقۀ بزرگ رسید. دولت غوریان یا آل شنسب توسط او منقرض شد. ایلکخانیان را در ۶۰۹ق برانداخت و گورخانیان را در فاصلۀ سالهای ۶۰۷ تا ۶۱۲ق با همکاری کوچلوکخان نایمان ساقط کرد و همسایۀ دولت چنگیزخان مغول شد. او زمانی درصدد نابودی خلافت عباسی برآمد و به این منظور سید علاءالملک ترمذی را به خلافت برگزید و برای جنگ با عباسیان عازم بغداد شد، اما بهسبب آسیبهایی که در طول راه بر سپاه او وارد آمد از همدان به خوارزم بازگشت. آخرین سالهای سلطنت او مقارن حملات ویرانگرانۀ مغولان به ماوراءالنهر و خراسان و خوارزم بود. سلطان محمد که از حملات مغولان متوحش شده بود، به عراق عجم و سپس به مازندران گریخت و در جزیرۀ آبسکون درگذشت و پسرش، سلطان جلالالدین منکبرنی (۶۱۷ـ۶۲۸ق)، رهبری دولت روبه انقراض خوارزمشاهیان را بهدست گرفت. مقاومت او امیدواریهایی را برانگیخت، اما سرانجام او نیز مغلوب مغولان شد و به هنگام گریز بهقتل رسید و بهاینترتیب دولت خوارزمشاهیان برافتاد.