وامق و عذرا
وامِق و عَذرا
عنوان فارسی داستان عاشقانۀ یونانیالاصلی که احتمالاً در دورۀ انوشروان به زبان پهلوی درآمده است. کهنترین روایت فارسی این داستان سرودۀ عنصری بلخی است. نزدیکترین روایت به اثر عنصری، بهدست مولوی محمدشفیع لاهوری، استاد زبان فارسی در پاکستان، پیدا شد که در قرن ۵ق نوشته شده و علاءالدین جهانسوز شنسبانی آن را به بامیان برده بود (لاهور، ۱۹۶۷). این اثر به وزن شاهنامه است. در مجملالتواریخ والقصص و تاریخ گزیده آمده که این داستان واقعیتی تاریخی داشته است. در این داستان، عذرا دختری جنگاور و وامق خویشاوند اوست و این دو عاشق یکدیگر میشوند. وامق از ترس توطئه زن پدر از شهر خود میگریزد و به دربار پدر عذرا پناهنده میشود. در این میان، مادر عذرا میمیرد و با کشتهشدن پدرش در هجوم دشمنان، عذرا را به کنیزی میفروشند. سرانجام عذرا به کوشش وامق از اسارت آزاد میشود. شاعرانی چون جوشقانی، ضمیری اصفهانی، نامی اصفهانی، قزوینی شیرازی ( ـ۱۲۴۹ق) و فصیحی شیرازی این اثر را به نظم کشیدهاند. لامعی برسوی این منظومه را به ترکی ترجمه کرده است.