نواندیشی دینی
نواندیشی دینی
جریانی فکری ـ فرهنگی در حوزۀ دینشناسی در مواجهه با مدرنیته در کشورهای اسلامی. در رویارویی با دوران مدرن در کشورهای اسلامی، ازجمله ایران، میتوان سه نوع واکنش متمایز از هم را در حوزۀ دینشناسی تشخیص داد. واکنش اول متعلق به سنتگرایان است. این گروه با وابستگی کامل به سنّت، دغدغۀ جهان مدرن را در سر ندارند. سنّتگرایان معمولاً به دنیای جدید و مقتضیات آن توجه چندانی ندارند. واکنش دوم، احیاگران یا اصلاحگران دینی است. این گروه اقتضائات جامعۀ مدرن را نفی نمیکنند و اگرچه بنیادهای مدرنیته را نمیپذیرند، آن را تمام و کمال در بوتۀ تعلیق قرار نمیدهند. اینان در واقع دغدغۀ زندهنگهداشتن دین و بازسازی جامعۀ جدید براساس شالودههای دینی را در سر میپرورانند و درپی احیای اقتدار دینی هستند. این گروه براساس منطق اجتهاد سنتی درپی رویارویی با مسائل عصر جدیدند و دینیسازی جامعۀ مدرن را دنبال میکنند. واکنش سوم مربوط به نواندیشان یا روشنفکران دینی است. این گروه به بنیادهای مدرنیته باور دارند و عقل نقّاد مدرن را سلاح خود در فهم سنّت و دین قرار میدهند و پروژۀ عقلانیکردن حوزههای زندگی و دین را دنبال میکنند. نواندیشان دینی در واقع دغدغۀ مدرنیته و بازسازی دین براساس شالودههای مدرنیته را درسر دارند و درپی «نوسازی دین» متناسب با آگاهیهای ذهنی دوران مدرناند. این در حالی است که احیاگرایان دینی پروژۀ دینیکردن ساحتهای زندگی مدرن را هدف خود قرار میدهند. این تفاوت موجب شده است که دو برنامۀ متفاوت برای حل نزاع دین و مدرنیته بهوجود آید؛ روشنفکران دینی جدید، از طریق کوچکسازی دین (دیناقلّی) و تضعیف فقه و تأکید بر اخلاق، به بقای دین در عصر مدرن دل بستهاند، حال آنکه احیاگرایان، با فربهسازی فقه و اجراي اصلاحات بنیادی در آن، به بازسازی جامعۀ مدرن براساس دین امید دارند. نواندیشان دینی را برحسب گرایشهای آنها به گروهها و نحلههای مختلفی تقسیم کردهاند. برای نمونه، براساس گرایش نواندیشان به عقل مدرن، آنان را به چهار گرایش انطباقی، تطبیقی، تمایزی (عصری)، و هرمنوتیکی (تأویلی) تقسیم کردهاند. گرایش انطباقی دربرگیرندۀ فعالیتهای نسل اول نواندیشان مسلمان میشود که میکوشیدند وحی را با علوم تجربی و نظریههای تکاملی داروین و قوانین نیوتونی تطبیق دهند. ازجمله این نواندیشان سرسید احمدخان و مهدی بازرگان بودند. گرایش تطبیقی، گرایشی است که در آن سعی میشود رابطۀ علم و فلسفه و دین بیشتر و عمیقتر شکافته شود. در این گرایش به فلسفههای اجتماعی و فلسفههای دین بیشتر توجه میشود. ازجمله چهرههای شاخص این نحله اقبال لاهوری و علی شریعتیاند. گرایش تمایزی یا عصری، میکوشد بر نقش زمان و مکان در شناخت و عقل فلسفی و تأثیر معارف عصری بر آن، و رابطه و نسبت عقل مدرن و دین بیشتر تأکید کند و تقریباً تمایز و تقسیم کاری را بین عقل و وحی قایل است. سرانجام، گرایش هرمنوتیکی است که با نگاهی تأویلی و هرمنوتیکی به سراغ دین میرود و بر این باور است که هیچگاه نمیتوان فهم خود را نهاییترین و کاملترین فهم و برداشت از متون مقدس دانست. نیز ← مدرنیته