کلیدر
کَلیدَر
مشهورترین رمان محمود دولتآبادی، بهشیوۀ راوی دانای کل (← راوی) در ۱۳۵۷ـ۱۳۶۳ش. دولتآبادی، در این رمان ۱۰جلدی، به تأثیر از واقعگرایان قرن ۱۹ اروپایی، با نثری فخیم، که بهرهگیری از گویش محلی مردم خراسان بر غنای آن افزوده است، حدود ۳هزار صفحه به مطالعۀ جامعی در شیوۀ زندگی، رسوم و باورهای ایلیاتیها و روستائیان خراسان میپردازد، و موفق به ارائۀ تصویری زنده از زنان میشود. سپس با گستراندن دامنۀ اثر و وارد کردن شخصیتهایی چون ستّار، ماجرا را به شهر میکشاند و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی، بند و بستهای مقامات و اربابها و درگیریهای حزبیِ سالهای ۱۳۲۵ـ۱۳۲۷ش را توصیف میکند. دولتآبادی طرح رمان را بر تضادی بنا میکند که نخست بین قهرمان اثر، گلمحمد، با طبیعت است؛ صحنههای مرگ احشام و درو گندم دیم، نشانگر این مرحله است. در مرحلۀ بعد، بین قهرمان با اربابها و حکومتِ حامی آنان تضاد درمیگیرد و گلمحمد و یارانش یاغی میشوند. در مرحلۀ شکست یاغی، تضاد رمان به درگیریِ روحی قهرمان با خودش، و در حد «جدال وجدانی» یک انسان، ارتقا مییابد و رئالیسم روانشناختی دولتآبادی را به اوج میرساند.