الطب الروحانی
طبُّالرّوحانی (الطّبُّ...)
(یا: طب نفسانی) نام دیگری برای دانش اخلاق. تشبیه اخلاق به طب با این همانندی است که حکیم مانند طبیب، نخست بیماری را میشناسد؛ دوم، علت و اسباب و نشانۀ هر بیماری را تشخیص میدهد؛ سوم، به درمان بیماری میپردازد. آنگاه حکما در مرحلۀ شناخت بیماریها، برای نفس آدمی سه قوّه قائل بودند: قوّۀ تمیز (نظری)؛ قوّۀ جذب (شَهَوی)؛ قوّۀ دفع (غَضَبی). به نظر آنها بیماریهای روحی یا نفسانی، معلول اختلال کمّی (افراط و تفریط) و کیفی (تباهی) در این قواست. بدینترتیب که هر قوه دارای سه گونه بیماری است: الف) افراط، یعنی اختلال کمّی قوا در جهت افزونی. بنابراین مثلاً حیرت، بیماری برآمده از افراط قوّۀ تمیز بود؛ غضب، بیماری برآمده از افراط قوّۀ دفع، و افراط در شهوت، بیماری برآمده از افراط قوّۀ جذب بهشمار میآمد؛ ب) تفریط، یعنی اختلال کمّی قوا در جهت کاستی. بنابراین جهل بسیط، بیماری برآمده از تفریط قوّۀ تمیز؛ جُبن، بیماری برآمده از تفریط قوّۀ جذب، و علاقه به بطالت بیماری برآمده از تفریط قوّۀ دفع محسوب میشد؛ ج) ردائت (تباهی)، اختلال کیفی یا تباهی قوا در نظر آنها بود و بیماریهای جهل مرکب، خوف، حزن، و حسد از آن ناشی میشد. حکما در مرحلۀ کشف علل بیماریها معتقد بودند که بدن در نفس و نفس در بدن تأثیر میگذارد، و از اینرو علل بیماریهای روحی (نفسانی) دو گونه میشود: علل جسمانی، و علل نفسانی. طبیب روحانی یا اخلاقی باید تشخیص دهد که سبب بیماری اخلاقی، جسمانی است یا نفسانی و سپس به درمان مناسب بپردازد. حکما در مرحلۀ درمانِ بیماریهای روحی یا نفسانی ناشی از علل جسمانی برطبق دستورالعملهای عام پزشکی توصیه به درمان میکردند و در بیماریهای ناشی از علل نفسانی با روشهای خاص. درروش عام برای معالجۀ تمام بیماریهای نفسانی همانند درمانهای معمول در بیماریهای جسمانی (مانند تعیین نوع غذا، دارو، استفاده از پادزهر؛ و در صورت لزوم جراحی) عمل میکردند. این روشها عبارتاند از: ۱. آگاهیدادن، یعنی آگاهساختن بیمار از زشتی رذیلتی که بدان گرفتار است (شبیه روش تغذیه)؛ ۲. سرزنشکردن، یعنی ملامتِ بیمار بهسبب زشتی کردار ناروای برآمده از رذیلت یا بیماری روحی وی (شبیه روش توصیه به مصرف دارو)؛ ۳. معامله بهمثل کردن، یعنی بهقصد تنبّه وی از رذیلتی که ضّد بیماری نفسانی (رذیلت) بیمار است، استفاده میکردند (شبیه روش استفاده از پادزهر)؛ ۴. کیفردادن، یعنی بیدارکردن و متنبّهساختن بیمار از طریق اِعمال شدّت عمل و رنجاندن وی (شبیه روش جراحی)؛ اما حکما در روش خاص برای هر بیماری روحی یا نفسانی خاص، توصیه یا روش خاصی داشتند؛ چنانکه بیماری یا رذیلۀ «حیرت» را با بهکارگیری و یادآوری برخی از قوانین و اصول منطقی درمان میکردند. از نظر آنها به شمار بیماریهای روحی میتوان روشهای درمان جستوجو کرد.
نیز، رجوع شود به: جهل بسیط
نیز، رجوع شود به: جهل مرکب