دوره های یخچالی
دورههای یخچالی (glacial periods)
دورههایی که در آنها، بخشهای وسیعی از سطح کرۀ زمین را لایههای ضخیمی از یخ میپوشاند. در دورۀ پلئیستوسن[۱]، در دورههای کَربونیفر و پرمیَن از دوران پالئوزوئیک، و از دوران پرکامبریَن، کرۀ زمین بهکلی سرد شد و پهنههای عظیمی از یخ بخشهای وسیعی از اقیانوسها و خشکیها را پوشاند. هنوز نظریۀ متقاعدکنندهای دربارۀ علل پیدایش دورههای یخچالی عرضه نشده است. نخستین نظریه این بود که زمین همواره روبه سردشدن تدریجی بوده است و درنتیجه، در دوره پلئیستوسن یخبندان عظیمی روی داد، اما درپی اثبات وقوع دورههای یخچالی قدیمیتر، که پس از آن زمین دوباره گرم شده بود، این نظریه از اعتبار افتاد. در اواسط قرن ۱۹، اسکات جیمز کرول، دانشمند آماتور انگلیسی، به این نتیجه رسید که احتمالاً براثر تغییر مدار گردش زمین در منظومۀ شمسی موازنۀ گرمایی آن بر هم خورده و این امر در دورههای گوناگون سبب بروز یخبندان شده باشد. میلوتین میلانکوویچ، ریاضیدان صرب، در فاصلۀ جنگهای جهانی اول و دوم این نظریه را پیش نهاد که وقوع دورههای یخچالی ناشی از نوسانات تابش خورشیدی رسیده به زمین، بهسبب کجشدن دورهای محور زمین و تغییر مدار آن است. از علل دیگری که برای پیشروی یخچالها برمیشمارند، تغییر جهت جریانهای اقیانوسی، جابهجاشدن قارهها روی سطح زمین، تغییرات انرژی و اندازۀ خورشید، و دفع گرمای زمین براثر احیای دیاکسید کربن جو است. براساس یکی از نظریههای اخیر، فورانهای عظیم آتشفشانی در سردشدن کوتاهمدت کرۀ زمین سهم داشتهاند و اگر تعداد بیشتری آتشفشان بهمدت طولانیتر فوران کنند، تأثیر آنها افزایش مییابد. حلقۀ رابط بین فورانهای آتشفشانی و شرایط اقلیمی را میتوان عصر یخبندان کوچک[۲] (۱۶۴۵ـ۱۷۱۵) دانست که در آن، فعالیت آتشفشانی افزایش یافت و دمای کرۀ زمین به میزان محسوسی پایین آمد. نظریۀ دیگری حاکی از این است که گردوغبار ناشی از برخورد سیارکها با زمین تابش خورشیدی را بهحدی کاهش داده که موجب سردشدن کرۀ زمین شده است. انقراض بزرگ در پایان دورۀ کرتاسه را نیز بر همین اساس تبیین میکنند.