بندیکت، روت (۱۸۸۷ـ۱۹۴۸)
بِنِدیکْت، روت (۱۸۸۷ـ۱۹۴۸)(Benedict, Ruth)
روت بندیکت Ruth Benedict | |
---|---|
زادروز |
۱۸۸۷ م |
درگذشت | ۱۹۴۸ م |
ملیت | آمریکایی |
شغل و تخصص اصلی | انسان شناس |
آثار | الگوهای فرهنگ (۱۹۳۴) |
جوایز و افتخارات | تاثیر تعیین کننده بر شکل گرفتن سنت پژوهشی فرهنگ و شخصیت طی سه دهه ۱۹۳۰، ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ |
انسانشناس امریکایی. کتاب معروف او، با عنوان الگوهای فرهنگ[۱] (۱۹۳۴)، بر شکلگرفتن سنّت پژوهشی فرهنگ و شخصیت[۲] طی سه دهۀ ۱۹۳۰، ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ تأثیر تعیینکنندهای داشت. بنابر استدلال این بانوی انسانشناس، فرهنگهای گوناگون را میتوان به کمک گونههای شخصیتی متفاوت توصیف کرد. به نظر او، هریک از فرهنگهای انسانی، گونههای شخصیتی خاصی را در درون خود برجسته و دیگر گونهها را کمرنگ میکنند. بنابراین، هر فرهنگی را میتوان تا اندازهای بازتابی از شخصیتهایی بهشمار آورد که آن را آفریدهاند. بندیکت پس از تحصیل در رشتۀ زبان و ادبیات انگلیسی، در رشتۀ انسانشناسی، زیر نظر فرانتس بوآس[۳]، تحصیل کرد. سپس چندین پژوهش میدانی را در جنوب غربی ایالات متحد امریکا هدایت کرد. در کتاب الگوهای فرهنگ، فرهنگهای متعددی را با یکدیگر مقایسه کرد و به هریک نوعی شخصیت نسبت داد. مثلاً، برای زونی[۴]ها، که از فردگرایی گریزان بودند، براساس اساطیر یونانی، شخصیت آپولونی[۵] قائل شد، در حالی که یکی دیگر از اقوام سرخپوست امریکای شمالی را دارای شخصیت دیونوسیوسی[۶] دانست. به همین ترتیب، گونۀ شخصیتی کواکیوتل[۷]ها را خودبزرگبین[۸] ارزیابی کرد، و دوبوئان[۹]های ملانزی[۱۰] را، که اعمال جادویی هم داشتند، دارای شخصیت پارانویایی[۱۱] انگاشت. این طبقهبندیها، که بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت، خود به مانعی در برابر پذیرش سایر نظریات او تبدیل شد. کتاب دیگرش با عنوانگلهای داودی و شمشیر[۱۲](۱۹۴۶) در ژاپن، و بر پژوهشگرانی که پس از جنگ جهانی دوم دربارۀ این کشور مطالعه میکردند، تأثیر زیادی گذاشت.