نوجوانی
نوجوانی (adolescence)
دورهای از زندگی انسان که حدوداً بین ۱۲ تا ۲۰سالگی را دربرمیگیرد. نوجوانی دورۀ انتقال از دوران کودکی به دوران بزرگسالی است. شروع دورۀ نوجوانی همراه با تغییرات جسمی (فیزیولوژیکی) و روانی (پسیکولوژیکی) است. تغییرات فیزیولوژیکی منتهی به بلوغ جنسی میشود که از آن بهعنوان دورۀ «بلوغ» نام برده میشود (← بلوغ). در این دوره، غدۀ هیپوفیز بر ترشح گونادوتروپین[۱] میافزاید و آن نیز منجر به تولید بیشتر هورمون استروژن[۲] در دختران، که موجب رشد سینه و تکامل اندامهای زنانه؛ و تولید هورمون تستوسترون[۳] در پسران، که موجب روییدن مو بر صورت و بدن و کلفتترشدن صدا و تکامل اندامهای مردانه میشود. تغییرات فیزیولوژیکی در نوجوان باعث ظهور پارهای تغییرات روانی در او میشود که این تغییرات از یک فرد به فرد دیگر و از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت است. عمدۀ این تغییرات عبارتاند از پرسش از هویت، احراز نقش مناسب جنسیتی، حرکت بهسمت استقلال فردی و روابط با گروه همسالان که برای مدتی از مهمترین مسائل نوجوان بهحساب میآید. بلوغ را تولد دوبارۀ انسان نامیدهاند که با آن، نوجوان گام در راهی نو میگذارد و با افزایش قدرت فکری و انتزاعی، دروازۀ تخیل به روی او گشوده میشود و متوجه عالم درون میگردد. الهام و سردرگمی، نگرانی از آینده و روحیه شکننده و حساس، سرکشی و ناسازگاری، وجدان اخلاقی زنده، بلندپروازی و آرمانخواهی، غرور برخاسته از رشد غرایز از خصوصیات بحرانیترین مرحلۀ زندگی انسان؛ یعنی دوران بلوغ است. تحولات این دوران معمولاً حدود ۳ سال بهطول میانجامد. به گفتۀ روانشناسان، انسان در سه مرحله به استقلال میرسد؛ مرحلۀ اول هنگام بهدنیا آمدن و بریدن بندناف، مرحلۀ دوم هنگام از شیر گرفتن کودک، و مرحلۀ سوم دوران بلوغ است. موریس دِبِس؛ روانشناس فرانسوی، این دوره را «از شیر گرفتن روانی» مینامد. از اینرو پرهیز از خشونت و زیادهروینکردن در انتقاد و نصیحت نوجوان و رابطۀ صمیمانه برقرارکردن با او برای بهتر طیشدن این دوران توصیه میشود. برخی روانشناسان عقیده دارند که دورۀ نوجوانی بیشتر پیامد جنبی فشارهای اجتماعی در جوامع مدرن است و لذا این تقسیمبندی امری اخیر در جهان است که نخستینبار در کشورهای غربی پدیدار شد و سپس با پذیرفتن مظاهر فرهنگ و تمدن مدرن در دیگر جوامع سنتی جهان نیز بهتدریج برقرار گردید؛ بنابراین دورۀ نوجوانی لزوماً یک دوران ناآرام بیولوژیکی نیست و نمیتواند بهمنزلۀ دورهای مشخص از حیات انسان در طی تاریخ و در همۀ فرهنگها باشد.
شیوههای برخورد با نوجوانان. اصلیترین مسئلۀ تربیتی در این دوران، برقراری رابطۀ صمیمانه با نوجوان است. خانواده در این میان نقش مهم و حیاتی دارد و باید بزرگترین حامی و پناهگاه نوجوان باشد و با آگاهی و بلندنظری او را در این مسیر نهچندان هموار همراهی کند. روانشناسان توصیه میکنند که والدین بکوشند شرایطی را که فرزندانشان در آن قرار دارند بهدرستی درک کنند و آن را با شرایطی که روزگاری خود در آن زندگی میکردند، مقایسه نکنند و توجه داشته باشند که وجود یک نسل فاصله میان والدین و فرزندان امری انکارناپذیر است. همچنین، روانشناسان تربیتی توصیه میکنند که در نوجوان به دیدۀ کودک ننگرند و به شخصیت، فکر و عمل او بها دهند و برای آزادیهای مشروع او احترام قائل شوند. گرامیداشتن نوجوان، پرهیز از خشونت بیجا و داشتن قاطعیت در عین برخوردهای محبتآمیز از دیگر راهکارهای برخورد با این دورۀ سنی است. این نکته حایز اهمیت است که نوجوانانی که تربیت آنان فاقد چارچوبی مشخص، استوار و حسابشده است، به شکوفایی لازم نخواهند رسید. در آموزههای اسلامی، سه دورۀ هفتساله، از زمان تولد تا رسیدن به بزرگسالی معرفی شده است. هفت سال اول را دورۀ «سیادت» هفت سال دوم را دورۀ «اطاعت» و هفت سال سوم را دورۀ «وزارت» نامیدهاند و برای هر یک، ویژگیهایی را برشمرده و توصیههای تربیتی لازم را ارائه کردهاند.