آبه کبو

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۲۳ توسط Mohammadi2 (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آبه، کوبو (۱۹۲۴ـ۱۹۹۳)(Abe, Kobo)

کبو آبه
Kobo Abe
زادروز توکیو ۱۹۲۴م
درگذشت ۱۹۹۳م
ملیت ژاپنی
شغل و تخصص اصلی رمان نویس و نمایش نامه نویس
آثار مجموعه داستان های کوتاه (۱۹۵۱م)؛ زن شنزارها (۱۹۶۲م)
گروه مقاله ادبیات سایر کشورها
جوایز و افتخارات دریافت جایزه آکوتاگاوا
آبه کُبُو

رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس ژاپنی؛ از پیش‌گامان جریان آوانگارد. آشنایی او با ادبیات_غرب، اگزیستانسیالیسم، سوررئالیسم، و مارکسیسم بر تلقّی او از مسائلی همچون ازخودبیگانگی و فقدان هویت در ژاپن پس از جنگ تأثیر گذاشت. کتاب‌های آبه مشتمل‌اند بر رمان دل‌گیر زن شنزارها[۱] (۱۹۶۲) و نمایش‌نامه‌های مینیمالیستی نظیر سه‌گانۀ مردی که عصا شد[۲] (۱۹۶۹). آبه در توکیو زاده شد؛ کودکی و نوجوانی را در منچوریِ تحت اشغال ژاپن، که پدرش در آن‌جا استاد طب بود، گذراند. در ۱۹۴۰ در دبیرستان سِیجو[۳]، در توکیو، ثبت نام کرد و در ۱۹۴۳ به خواستِ پدرش به دانشکدۀ پزشکی دانشگاه توکیو رفت. تحصیلات او به‌سبب بحران روحی و گذراندن دورۀ کوتاهی در بیمارستان روانی ناتمام ماند. آبه در پایان جنگ از راه دست‌فروشی امرار معاش می‌کرد، ضمن این‌که شعر می‌سرود و داستان‌های کوتاه می‌نوشت. در ۱۹۴۷ نخستین کتاب شعرش را با نام اشعار یک ناشناس[۴] با هزینۀ شخصی منتشر کرد. سال بعد، اشعار دیگرش با نام تابلوی راهنمایی در انتهای جاده[۵] در مجله‌ای انتشار یافت. آبه به گروهی از نویسندگان و هنرمندان سوررئالیست پیوست و به سینما و تئاتر آوانگارد علاقه‌مند شد. نخستین مجموعه داستان‌های کوتاه او، که در ۱۹۵۱ منتشر شد، جایزۀ آکوتاگاوا[۶] را نصیبش کرد که مهم‌ترین جایزۀ ادبی ژاپن است. زن شنزارها داستان حشره‌شناسی را نقل می‌کند که با نیرنگ به داخل گودالی شنی کشانده می‌شود، و مثل حشره‌ای در دام، مجبور می‌شود که تا پایان عمر شن‌ها را پارو کند. این رمان، که آبه را به‌شهرت جهانی رساند، به بیست زبان برگردانده شد. روایتی از این رمان را تشی‌گاهارا هیروشی[۷]، کارگردان پیش‌گام، به صورت فیلمی درآورده است که جزء آثار کلاسیک سینمای ژاپن به‌شمار می‌رود. قهرمان دومین رمان تکان‌دهندۀ او با نام چهرۀ دیگری[۸] (۱۹۶۴)، مردی است که چهره‌اش به‌شدت سوخته است. او، پس از یادگیری روش‌های جراحی_پلاستیک، چهره‌ای جدید و جذاب‌تر برای خود می‌سازد و پس از اغوای همسرش با این پرسش روبه‌رو می‌شود که فاسقِ زن است یا شوهر او؛ و زن، که فریب نخورده است، نمی‌داند مرد را به‌خاطر وجود خودش دوست دارد یا به‌سبب وجود جدیدش. در رمان نقشۀ پاره[۹] (۱۹۶۹)، کارآگاهی که دنبال مرد گم‌گشته‌ای می‌گردد خودش گم می‌شود و هویتش را در کلان‌شهری تودرتوی و بی‌روح ازدست می‌دهد؛ این حالت درواقع تصویر آبه از توکیوی امروزی است. رمان مردی که عصا شد یادآور وضع ناگوار و کابوس‌مانند قهرمان داستان مسخ[۱۰] ـ نوشتۀ فرانتس کافکا[۱۱]، نویسندۀ چک ـ است.

 


  1. Suna no onna/Woman of the Dunes
  2. Bo ni natta otoko/The Man Who Turned into a Stick
  3. Seijo High School
  4. Poems by an Unknown
  5. Road Sign at the End of a Road
  6. Akutagawa
  7. Teshigahara Hiroshi
  8. The Face of Another
  9. The Ruined Map
  10. Metamorphosis
  11. Franz Kafka