تخت جمشید
تَخت جَمشید (Persepolis)
تَخت جَمشید | |
---|---|
نام فارسی | تَخت جَمشید |
کشور | ایران |
نام لاتین | Persepolis |
نامهای دیگر | پارسه؛ به یونانی: پرسپولیس، به معنی شهرِ پارس |
موقعیت | ضلع غربیِ کوه رحمت در دشت مرودشت، بر سر راه شیرازـاصفهان |
مشخصات معماری | ترکیبی از هنر معماری ملل خراجگزار شاهنشاهی هخامنشی، همچون مصر، اورارتو، بابل، آشور، لیدی، یونانیهای غرب آسیای صغیر و عیلام |
زمان ساخت | حدود 518پم تا حدود 331پم |
(یا: پارسه؛ به یونانی: پرسپولیس، به معنی شهرِ پارس) محوطهای باستانی شامل ویرانههای مجموعه بناها و کاخهای دوران هخامنشی، بر روی صفّۀ سنگیِ مرتفع در ضلع غربیِ کوه رحمت در دشت مرودشت، بر سر راه شیرازـاصفهان. کارِ ساخت تخت جمشید در زمان سلطنت داریوش اول، در حدود ۵۱۸پم آغاز شد و تا حدود ۳۳۱پم ادامه یافت و با حملۀ اسکندر مقدونی ناتمام ماند. هنر معماری تخت جمشید ترکیبی است از هنر معماری ملل خراجگزار شاهنشاهی هخامنشی، همچون مصر، اورارتو، بابل، آشور، لیدی، یونانیهای غرب آسیای صغیر، و عیلام. فهرست آثار تخت جمشید بدین شرح است: ۱. تختگاه یا صفۀ اصلی که در ۵۱۸پم از بلوکهای سنگی بزرگ ساخته شده است. ابعاد صفّه ۴۵۰×۳۰۰ متر است و از هشت تا هجده متر ارتفاع دارد و روی دیوارِ جنوبی صفه کتیبۀ میخی داریوش اول قرار دارد؛ ۲. ویرانههای باروی خشتیِ تخت جمشید بر فراز کوه رحمت؛ ۳. پلکان اصلی که ورودی اصلی مجموعۀ تخت جمشید است. این پلکان از ۱۰۶ پله به عرض هفت متر و ارتفاع دَه سانتیمتر تشکیل شده و به سردر ورودی خشایارشا، موسوم به دروازۀ ملل، ختم میشود؛ ۴. سردر ورودی خشایارشای اول یا دروازۀ ملل، تالاری مربعشکل است که سقف آن بر چهار ستون سنگی نهاده بود و اکنون فقط دو ستون آن برجاست. تالار دارای سه درگاه اصلی است به ارتفاع یازده متر که به شرق و غرب و جنوب باز میشود و در دو طرف ضلع غربی، پیکرۀ سنگیِ دو لاماسو (گاو بالدار با سردیسِ مرد) قرار دارد که تأثیر هنر آشوری را نشان میدهد. بالای هر لاماسو کتیبهای به سه خط و زبان، پارسی باستان، عیلامی و بابلی، است؛ ۵. آپادانا یا تالار پذیراییِ اصلی تخت جمشید که تالاری ستوندار به شکل مربع است و هر ضلع آن ۷۵×۷۵ متر است و شش ردیف ششتایی ستون داشته است. شهرت آپادانا به نقوش برجستۀ پلکان شرقی آن است که چهرۀ نمایندگان ۲۳ ملت تابع شاهنشاهی هخامنشی را نمایش میدهد؛ ۶. کاخ سهدروازه؛ ۷. کاخ داریوش اول بهنام تچر که به سبک مصری ساخته شده است؛ ۸. کاخ ناتمام اردشیر سوم؛ ۹. کاخ خشایارشا یا هدیش؛ ۱۰. تپه خاک که میان هدیش و ابنیۀ حرمسرا قرار دارد و ممکن است انبار بوده باشد؛ ۱۱. خزانه که محل کشف ۳۳,۳۰۰ لوح گلین عیلامی و آرامی است. این الواح در ۱۹۳۳ کشف و به مؤسسۀ شرقشناسی دانشگاه شیکاگو منتقل شد؛ ۱۲. مجموعۀ حرمسرا در بخش شرقی و جنوبی صفّۀ تخت جمشید؛ ۱۳. تالارِ صدستون؛ ۱۴. آرامگاههای صخرهای اردشیر دوم و اردشیر سوم در بالای کوه رحمت؛ ۱۵. آرامگاه صخرهای ناتمام منسوب به داریوش سوم در کوه رحمت. در اسناد یونانی و منابع تاریخیِ کلاسیک از جایگاه «پارسه» اطلاعی بهدست نمیآید. اما ویرانههای تخت جمشید از دیرباز نظر سیاحان را به خود جلب کرده است و بازدیدهای جهانگردان اروپایی را سرآغاز مطالعات دربارۀ تخت جمشید باید دانست. از میان این سیاحان میتوان ادوریک دو پوردونون[۱] در ۱۳۲۰م، ژوزفا باربارو[۲] در ۱۴۷۴م، جفری دوکت[۳] در ۱۵۷۰، هاینریش فون پوزر[۴] در ۱۶۲۱، توماس هربرت[۵] در ۱۶۲۸، نیلس ماتسون کیوپینگ[۶] در ۱۶۵۰، یوهان آلبرشت فن ماندلسلو[۷] در ۱۶۳۸، ژان باپتیست تاورنیه[۸] از ۱۶۳۱ تا ۱۶۶۸، ژان تِوِنو[۹] در ۱۶۶۷، و کورنلیوس دوبروین[۱۰] در ۱۷۰۴ را نام برد. دُن گارسیا دو سیلوا دو فیگوئرا[۱۱]، سفیر اسپانیا در دربار صفوی، در ۱۶۲۴ وجود خطوط میخی در تخت جمشید را به محققان اروپایی گزارش داد. ژان شاردن و گرلو در ۱۶۶۵ـ۱۶۶۷ از تخت جمشید بازدید کردند و گرلو آنجا را نقاشی کرد. شاردن متن چند کتیبه را رونوشت کرد و گزارش داد باید آنها را، مانند خط چینی، از بالا به پایین خواند. پیشتر پیِترو دلاواله[۱۲] در ۱۶۲۳ به این نتیجه رسیده بود که خطوط میخی تخت جمشید را باید از راست به چپ خواند. کارستن نیبور[۱۳] در ۱۷۶۵ به ترسیم خرابههای تخت جمشید و استنساخ کتیبههای آنجا پرداخت و کتاب خود را در ۱۷۷۸ چاپ کرد. در ۱۸۰۲، گروتفند[۱۴] اولین گام را برای قرائت و کشف رمز خط میخی پارسی باستان برداشت. جیمز موریه[۱۵] نخستین کسی بود که در ۱۸۱۱ در تخت جمشید بهمنظور یافتن عتیقه حفاری کرد. سپس ویلیام اوزلی[۱۶] در ۱۸۱۲ بخشی از نقوش برجستۀ تخت جمشید را به بریتانیا فرستاد. رابرت کرپورتر[۱۷] در ۱۸۱۳ و شارل تیکسیه[۱۸] در ۱۸۳۸ در محوطۀ تخت جمشید تحقیق کردند و گزارشهایی همراه نقاشی تهیه کردند. اوژن فلاندن[۱۹] و پاسکال کوست[۲۰] از فرهنگستان پاریس در ۱۸۴۱ اولین تحقیقات دقیق دربارۀ تخت جمشید را انجام دادند و، افزون بر گراور، از آنجا نقشه تهیه کردند. هیئت باستانشناسی مارسل و ژان دیولافوا[۲۱] در ۱۸۸۵ از پرسپولیس بازدید کرد، اما شوش را برای کاوش ترجیح داد. معتمدالدوله، حاکم فارس، در ۱۸۸۷، با هدف یافتن عتیقه در خرابههای تخت جمشید حفاری کرد و در همان سالها فرصتالدولۀ شیرازی کتاب آثار عجم را نوشت، که شامل اطلاعات و مشاهدات و نقاشیهای او از آثار تاریخی خطۀ فارس بود. کاوشهای تخت جمشید را هیئت باستانشناسی مؤسسۀ خاورشناسی دانشگاه شیکاگو، به سرپرستی ارنست هرتسفلد[۲۲]، در ۱۹۳۱ با حمایتهای انجمن آثار ملی ایران، به ریاست محمدعلی فروغی و تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه پهلوی، آغاز کرد و تا ۱۹۳۴ ادامه داد. سرپرستی هیئت باستانشناسی مؤسسۀ خاورشناسی دانشگاه شیکاگو از ۱۹۳۴ با اریک اشمیت[۲۳] بود. این مؤسسه در ۱۹۴۰ به کاوشهای اشمیت خاتمه داد و سپس علی سامی، از بنگاه علمی تخت جمشید، آندره گدار[۲۴] و محمدتقی مصطفوی از ادارۀ کل باستانشناسی وزارت فرهنگ و هنر و بعدها علیاکبر تجویدی و علیاکبر سرافراز به کاوشها ادامه دادند.
- ↑ Odoric de Pordenon
- ↑ Giosafat Barbaro
- ↑ Geoffrey Ducket
- ↑ Heinrich von Poser
- ↑ Tomas Herbert
- ↑ Nils Matson Kioping
- ↑ Johann Albrecht Von Mandelslo
- ↑ Jean Baptist Tavernier
- ↑ Jean Thevenot
- ↑ Cornelius de Bruyn
- ↑ Don Garcias de Sylva de Figueraoa
- ↑ Pietro della Valle
- ↑ Carsten Niebuhr
- ↑ Grotefend
- ↑ James Morier
- ↑ William Ouseley
- ↑ Robert Kerporter
- ↑ Charles Texier
- ↑ Eugen Flandin
- ↑ Pascal Coste
- ↑ Jeanne Dieulafoy
- ↑ Ernest Herzfeld
- ↑ Erich Schmidt
- ↑ Andre Godard