آندرآ دل سارتو
آنْدرِآ دل سارتو (۱۴۸۶م ـ۱۵۳۰)(Andrea del Sarto)
آندرآ دل سارتو Andrea del Sarto | |
---|---|
زادروز |
1486 |
درگذشت | 1530 |
ملیت | ایتالیایی |
شغل و تخصص اصلی | نقاش |
آثار | شام آخر، مریم مقدس و عفریتگان پرندهوش |
گروه مقاله | نقاشی |
جوایز و افتخارات |
نقاش ایتالیاییِ دورۀ رنسانس[۱]. در فلورانس[۲] زندگی میکرد، و از چیرهدستترین تکچهرهسازان و نقاشان پردههای دینیِ زمان خود بود. دیوارنگاره[۳]هایش در فلورانس، ازجمله تولد مریم عذرا (۱۵۱۴، کلیسای سانتا آنونتسیاتا[۴])، از برترین آثار هنریِ دورۀ رنسانساند. شیوهاش شکوهمند، ناب، و شاخص هنر رنسانس متعالی[۵] است. تأثیرپذیری از بزرگانی مانند داوینچی، میکلانژ و رافائل در آثارش مشخص است. عموماً در موضوعات مذهبی نقاشی میکرد و رگههایی از آثار متأخرش ظهور مانریسم را نوید میدهند. سارتو فرزند یک خیاط بود و در هفت سالگی به آهنگری مشغول شد اما به خاطر قدرت خارقالعادهاش در حکاکی، به شاگردی نقاشی گمنام رسید. آنچه از زندگیاش میدانیم عموماً به وسیلهی وازاری نقل شده است. وازاری، که خود مدتی کوتاه نزد سارتو آموزش دیده بود، آثار این نقاش را بینقص توصیف کرده و در عین حال، او را شخصیتی ضعیف خوانده که کاملاً تحت سیطرهی همسر بدطینتش قرار دارد. این ویژگی شخصیتی حتی منبع الهام یک کمدی رمانتیک از آلفرد دو موسه[۶] و یک شعر از رابرت براونینگ[۷] دربارهی زندگی او بوده است. همچنین ارنست جونز[۸]، زندگینامه نویس فروید، در پژوهش مفصلی دربارهی این نقاش سعی کرده است فقدان قدرت در نقاشیهای لطیف و چشمنوازش را به این ویژگی شخصیتی ارتباط بدهد.
دل سارتو نخست نزد پیِرو دی کوزیمو[۹]، و نقاشان دیگر هنر آموخت، اما بیشتر از مازاتچو[۱۰] و میکلانژ تأثیر گرفت. از حدود ۱۵۱۰ به بعد، سرآمد نقاشان فلورانس و همپایۀ فرا بارتولومئو[۱۱] شناخته شد؛ پس از آن بهتدریج، جای خود را به نقاشان شیوهگر[۱۲] (مانریست) واگذارد، که بعد از دورۀ رنسانس متعالی در دهۀ ۱۵۲۰، سربرآوردند. افزون بر تکچهرهسازیها، پردههای دینی بسیاری نقاشی کرد؛ ازجمله مریم عذرا و عفریتگان پرندهوش[۱۳] که نمونهای از زیبایی کلاسیک[۱۴] است، و کارهای رافائل[۱۵] را تداعی میکند. در ۱۵۱۸، به فرانسه رفت و در برنامههای کاخسازی فرانسوای اول[۱۶] مشارکت کرد. در ۱۵۱۹ با بودجهای از طرف پادشاه فرانسه به ایتالیا بازگشت، و مأموریت یافت آثاری تازه برای مجموعۀ هنری دربار فرانسه فراهم کند. لیکن دل سارتو آن وجوه را صرف ساختن خانهای برای خود کرد و هرگز به دربار فرانسه بازنگشت. بعد از این دوره، تغییراتی در سبکش پدیدار شد. از جمله بیانگری حسابشده، ترکیببندیهای پیچیده و مصنوع و فیگورهایی که در کمال وقار به تصویر کشیده شدهاند. در سالهای بعد، متأثر از رافائل و میکلانژ، جنبهای حماسی به آثارش بخشید، با این حال عناصر اصلی سبک شخصیاش که بیانگر انسانیت و ظرافت رفتارهای بشری بودند، همچنان در کارهایش حفظ شد.
در سالهای آخر زندگی همچنان مشغول کشیدن نقاشی و تربیت شاگرد بود. سارتو به دلیل ابتلا به عفونتی که در فلورانس شیوع پیدا کرده بود درگذشت و سه عدد از تابلوهایی که در آخرین روزها درگیرش کرده بود، ناتمام باقی ماندند.
منابع:
THE Oxford Dictionary of Art, second edition, edited by Ian Chilvers and Dennis Farr. Oxford University press
The Dictionary of Art, edited by Jane Turner, Volume 3, GROVE publication