جیلاس، میلووان (۱۹۱۱ـ۱۹۹۵)
جیلاس، میلووان (۱۹۱۱ـ۱۹۹۵)(Djilas, Milovan)
میلووان جیلاس Milovan Djilas | |
---|---|
زادروز |
مونته نگرو ۱۹۱۱م |
درگذشت | ۱۹۹۵م |
ملیت | اهل یوگسلاوی |
تحصیلات و محل تحصیل | فلسفه و حقوق در بلگراد |
شغل و تخصص اصلی | نویسنده |
شغل و تخصص های دیگر | فعال سیاسی |
آثار | طبقه جدید؛ گفتگوهایی با استالین (۱۹۶۲)؛ خاطرات یک انقلابی (۱۹۷۳) |
گروه مقاله | تاریخ جهان |
نویسنده و مخالف سیاسی یوگسلاو. در زمان جنگ، همکار نزدیک مارشال تیتو[۱] بود، اما در ۱۹۵۴ از مقام خود برکنار شد و دوبار (۱۹۵۶ـ۱۹۶۱) و (۱۹۶۲ـ۱۹۶۶) بهسبب حمایت از کثرتگرایی سیاسی و تقبیح دیوانسالاری کمونیستی به زندان افتاد. در ۱۹۸۹ رسماً از او اعاده حیثیت شد. در مونتهنگرو[۲] زاده شد و در جنگ جهانی دوم پارتیزان بود. پس از مطالعۀ فلسفه و حقوق در بلگراد[۳] به حزب غیرقانونی کمونیست یوگسلاوی پیوست و به جرم اعتراض علیه حکومت سلطنتی یوگسلاوی زندانی شد (۱۹۳۳ـ۱۹۳۶). در ۱۹۴۰ در طی جنگ جهانی دوم عضو کمیتۀ مرکزی ادارهکنندۀ حزب کمونیست یوگسلاوی شد و رهبری نظامی چریکهای سرسخت و خشن ضدنازی تیتو را بهعهده گرفت. جیلاس در دورۀ پس از جنگ در یوگسلاوی پستهای مهمی را بهعهده داشت، اما از آنجا که کمونیستی رمانتیک بود از کمونیسم به سبک شوروی، سرخورده شد و به انتقاد از آن پرداخت. زیرا در این نوع کمونیسم هدف وسیله را توجیه میکرد و نخبگان حزبی قشر ممتاز اجتماعی را تشکیل میدادند. این موضوع، درونمایۀ نخستین کتاب او با نام طبقۀ جدید[۴] بود که مخفیانه به غرب ارسال شد و در ۱۹۵۷ به چاپ رسید. این انتقادها به توبیخ و استعفای او از حزب کمونیست یوگسلاوی انجامید و در ۱۹۵۶ زندانی شد. در ۱۹۶۱ آزاد شد، اما یک سال بعد درپی انتقاد شدید از یوسیف استالین[۵]، رهبر سابق شوروی، بهمنزلۀ «بزرگترین جنایتکار تاریخ» در کتابش با نام «گفتگوهایی با استالین[۶]» (۱۹۶۲) مجدداً زندانی شد. این کتاب شرح ملاقاتهای او با استالین (۱۹۴۴ـ۱۹۴۵) بود. گرچه جیلاس پس از آزادی از زندان در ۱۹۶۶ همچنان تحت نظر بود، آثار دیگری دربارۀ کمونیسم و تاریخ معاصر یوگسلاوی تألیف کرد که مشهورترین آنها خاطرات یک انقلابی[۷] (۱۹۷۳) بود که روایت زندگی سیاسی خود اوست. در ۱۹۸۹ رسماً از جیلاس اعاده حیثیت شد. جیلاس پیشبینی کرد که اصلاحات گورباچف[۸] موسوم به گلاسنوست[۹] (فضای باز سیاسی) و پرسترویکا[۱۰] (بازسازی اقتصادی) به سرنگونی کمونیسم در شوروی و احیای ملیگرایی بهشکلی خطرناک منجر خواهد شد. جیلاس در سالهای آخر زندگی، در یوگسلاوی شدیداً ملیگرا، بهسبب انتقادهای انسانگرایانه علیه تهاجم صربها به کروآسی و بوسنی شد.