روزگار سپری شده مردم سالخورده
روزگار سپریشدۀ مردم سالخورده
رمان رئالیستی از محمود دولتآبادی، در ۱۳۶۹ـ ۱۳۷۹، دربارۀ مهاجرت بزرگ مردم زادگاهش از ده به شهر. نویسنده این داستان را بهشیوهای مدرنتر از آثار پیشین خود روایت میکند. «سامون» راوی جستوجوگر رمان، با کنارهم نهادن قولهای این و آن، خاطرات کودکی، و پروبالدادن به خیالات خود، زمانهای ازدسترفته را بازآفرینی میکند. او از درگیریهای خانوادگی شروع میکند و با گستردنِ دامنۀ اثر، بر یک دورۀ تاریخی، شهادت میدهد. مهمترین جنبۀ رمان، شرح هویتیابیِ سامون است که در گذر از زمانها و ماجراها، خود را بهعنوان یک «نویسنده» کشف میکند. همانطور که سامون راههای نگریستن و درک جهان را میآموزد، دولتآبادی نیز شیوۀ تازۀ روایی خود را میآزماید.
این رمان سهجلدی، با نامهای اقلیم باد، برزخ خس و روز جغد منتشر شده است.