کارل راجرز
کارل راجرز (1902-1987) (Carl Rogers)
کارل راجرز (Carl Rogers) | |
---|---|
زادروز |
اوک پارک ایلینوی، امریکا 1902م |
درگذشت | ساندیهگوی کالیفرنیا 1987م |
ملیت | امریکایی |
نامهای دیگر | کارل رنسوم راجرز |
تحصیلات و محل تحصیل | اخذ فوق ليسانس از دانشگاه كلمبيا در ۱۹۲۸ و دكترا در ۱۹۳۱ از همان دانشگاه در رشتۀ روانشناسی باليني |
شغل و تخصص اصلی | روانشناس |
شغل و تخصص های دیگر | استاد روانشناسی و روانپزشکی |
آثار | درمان بالینی کودک ناسازگار |
گروه مقاله | روانشناسی و روانپزشکی |
جوایز و افتخارات | از جمله بنیانگذاران رویکرد انسانگرایانه یا رویکرد درمانجومدار- از نظریهپردازان معروف شخصیت- نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل |
(با نام کامل: کارل رنسوم راجرز[۱]) روانشناس امریکایی و از جمله بنیانگذاران رویکرد انسانگرایانه[۲] یا رویکرد درمانجومدار[۳] در مشاوره و رواندرمانی. تأکید این رویکرد بر نقش درمانجو در تصمیمگیری و افزایش توان خودشکوفایی[۴] است. راجرز، با نظریههای کاربردی خود، بر ارزش صداقت، پذیرش و همدلی درمانگر تأکید کرده است. کارل راجرز در کنار ابراهام مازلو[۵]، دو نام بزرگِ روانشناسی انسانگرایانه هستند.. راجرز معتقد بود که رسیدن به خودشکوفایی به معنای رسیدن به بالاترین سطح سلامت روان است. او این فرایند را "کارکرد کامل[۶]" مینامید. او میگفت که نخستین شرط لازم برای تحقق سلامت روانی، دریافت توجه غیرمشروط در دورۀ کودکی است که مادر محبت و پذیرش کامل خود را بدون توجه به نوع و نحوۀ رفتار کودک، به وی ابراز میکند. کارل راجرز، از نظریهپردازان معروف شخصیت نیز به شمار میرود. او نظریۀ شخصیت[۷] خود را از کار با مراجعان کلینیکاش تدوین کرد. در واقع، او از رواندرمانی به نظریۀ شخصیت دست یافت. فرضیههای نظریهٔ راجرز حاکی از آن است که او در مطالعهٔ شخصیت، شخص را مرکز توجه قرار داده است. به همین علت، نظریهاش در رواندرمانی، درمان شخص محور[۸]است. مفهوم خویشتن، مهمترین عنصر در نظریۀ راجرز است. به نظر او، انسان رویدادها و عوامل محیط خود را درک کرده و در ذهنش به آنها معنا میبخشد. او معتقد است که فرد همۀ تجربیاتش را با خودپنداره[۹]اش مقایسه میکند و افراد مایلند طوری رفتار کنند که با خودپندارۀ آنها همخوانی داشته باشد. به اعتقاد او، خودپنداره نقش مهمی در درمان شخص محور ایفا میکند.
در اوک پارک[۱۰] ایلینوی[۱۱]، در حومۀ شیکاگو[۱۲]، امریکا، در خانوادهاي پروتستان متولد شد. پنج برادر و خواهر داشت و چهارمین فرزند خانواده بود. بسیار باهوش بود و پیش از رفتن به مهدکودک توانایی خواندن داشت. پدرش مهندس عمران[۱۳] و در کارش بسیار موفق بود. به همین علت، کارل راجرز در کودکی هیچ مشکل مالی نداشت. مادرش زنی خانهدار و بسیار مذهبی (و بنا به توصیف کارل، حتی افراطی) بود. کارل راجرز میگفت که وقتی اولین نوشابۀ گازدار را نوشیده، احساس گناه کرده است. و سالها بعد وقتی برای فرزندانش این موضوع را تعریف کرده، آنها باورشان نمیشده که آن زمان حتی آب گازدار هم در برخی خانوادهها نوشیدنی مکروه به حساب بیاید.
والدینش به او و دیگر بچهها اجازه نمیدادند که با بچههای غریبه دوست شوند. در نتیجۀ این ذهنیت، راجرز زمان زیادی را تنها میگذراند، و وقت خود را صرف مطالعه میکرد؛ از جمله مطالعۀ دایرةالمعارفها و لغتنامههای مختلف. اوک پارک، محلهای نسبتاً مرفهنشین بود و او آنجا به مدرسۀ ابتدایی هولمز میرفت. در مدرسه دانشآموزی ممتاز بود و تقریباً همیشه نمرات عالی میگرفت. از جمله همکلاسیهایش میتوان به ارنست_همینگوی[۱۴] (که سه سال از او بزرگتر بود) و فرزندان فرانک_لوید_رایت[۱۵]، معمار معروف امریکایی، اشاره کرد. شرایط محیطی باعث شده بود که او فردی منزوی، بسیار منظم و مستقل شود. تمایل راجرز به تنهایی و انزوا در دبیرستان هم ادامه یافت. در این مدت، او فقط دو دوست داشت. در ۱۹۱۹، راجرز در دانشگاه ویسکانسین[۱۶]، در رشتهٔ کشاورزی ثبتنام کرد. این همان دانشگاهی بود که پدر و مادر، و نیز دو برادر و یک خواهرش آنجا درس خوانده بودند. راجرز در سالهای اول دانشگاه در امور مذهبی بسیار فعال بود. این بود که با تغيير رشته، به يادگيری مسائل دينی رو آورد. بعد از دو سال، به روانشناسی علاقهمند شد و در ۱۹۲۸ موفق به اخذ فوق ليسانس از دانشگاه كلمبيا[۱۷] شد و دكترای خود را نيز در ۱۹۳۱ از همان دانشگاه در رشتۀ روانشناسی باليني[۱۸] گرفت. در 1930، به عنوان مدیر انجمن پیشگیری از خشونت به کودکان[۱۹] در راچستر[۲۰]، نیویورک[۲۱] خدمت کرد.
راجرز اولین کتاب خود با نام درمان بالینی کودک ناسازگار[۲۲] را در ۱۹۳۹ نوشت. در ۱۹۵۷، دانشگاه شیکاگو[۲۳] را ترک کرد و به دانشگاه ویسکانسین رفت. آنجا هم به عنوان استاد روانشناسی و هم استاد روانپزشکی مشغول به کار شد. او 16 کتاب و بیش از 200 مقالۀ تخصصی نوشت و افتخارات زیادی کسب کرد. در 1987، و کمی پیش از مرگش، نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل[۲۴] شد. در همان سال، راجرز زمین خورد که منجر به شکسته شدن لگناش شد. او یک عمل موفق داشت، اما شبِ پس از عمل لوزالمعدهاش دچار مشکل شد و چند روز بعد و پس از حملۀ قلبی، در ساندیهگو[۲۵]ی کالیفرنیا[۲۶] فوت کرد.
- ↑ Carl Ransom Rogers
- ↑ humanistic approach
- ↑ client-centered approach
- ↑ self-actualization
- ↑ Abraham Maslow
- ↑ Fully Functioning
- ↑ Personality Theory
- ↑ person-centered therapy
- ↑ Self-concept
- ↑ Oak Park
- ↑ Illinois
- ↑ Chicago
- ↑ civil engineer
- ↑ Ernest Hemingway
- ↑ Frank Lloyd Wright
- ↑ University of Wisconsin
- ↑ Columbia University
- ↑ Clinical Psychology
- ↑ The Society for the Prevention of Cruelty to Children
- ↑ Rochester
- ↑ New York
- ↑ The Clinical Treatment of the Problem Child
- ↑ University of Chicago
- ↑ Nobel Peace Prize
- ↑ San Diego
- ↑ California