ابزارگرایی
ابزارْگرایی (instrumentalism)
نوعی عملگرایی[۱] (پراگماتیسم) که در فلسفۀ امریکایی، به همت جان دیویی[۲] و همکارانش در دانشگاه شیکاگو[۳] پرورانده شد. در نظر ابزارگرایان، اندیشیدن، شیوهای برای رویارویی با دشواریها شمرده میشود. هدفهای اندیشه عبارتاند از کسب تجربهای وسیعتر و یافتن راهی موفقیتآمیز برای حل مسائل از این دیدگاه. بنابراین، عقاید و شناخت منحصراً فرآیندهای کارکردی[۴] بهشمار میروند؛ یعنی فقط از این لحاظ اهمیت دارند که ابزاری راهگشا در پیشرفت تجربهاند. تأکید واقعبینانه و تجربی ابزارگرایی تأثیر دامنهداری بر تفکر امریکایی داشته است. دیویی و پیروانش این نظریه را در عرصههایی چون آموزش و پرورش[۵] و روانشناسی[۶] با توفیقی چشمگیر بهکار بستند.