ادبیات تطبیقی
ادبیات تطبیقی
شاخهای از نقد ادبی، ارزیابی و سنجشِ آثار، انواع، سبکها، دورهها، جنبشها و چهرههای ادبی، و به طورکلی مقایسۀ ادبیات در مفهوم عام آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف. ادبیات تطبیقی درنتیجۀ گسترش پیوندهای ادبی ملتهای گوناگون و رشد روزافزون انتشار کتاب، بهویژه در قرن ۲۰، به شکوفایی رسید. پژوهش دربارۀ تلاقی ادبیات در زبانها و فرهنگهای مختلف، یافتن پیوندهای پیچیده و متعدد ادبیات کلاسیک و مدرن، و ارائۀ نقشی که پیوندهای تاریخی در اثرپذیری یا اثرگذاری ادبی، چه در سبک و چه از دیدگاه جریانهای فکری، داشتهاند، از حوزههای مهم در ادبیات تطبیقی به شمار میرود. این نوع ادبی در شناخت تاریخ ادبیات و نقد ادبی به مفهوم امروزی آن عنصری اساسی است، چراکه به کمک آن میتوان ریشۀ جریانهای فکری و تأثیرگذار در ادبیات ملی را کشف کرد. ادبیات تطبیقی، نه تنها ادبیات هر ملتی را از مرزهای خود فراتر میبرد و آن را در مقام جزئی از میراث ادبی جهانی در تقابل با اندیشههای گوناگون قرار میدهد، بلکه عامل مهمی در پژوهشهای جامعهشناختی و نیز درک درست آنهاست. بهطورکلی پژوهشگری که بهکار ادبیات تطبیقی میپردازد باید تاریخدان باشد، توانایی خواندن متون ادبیِ مورد بررسی به زبان اصلی را داشته باشد، به تاریخ ادبیاتی که قصد بررسی تطبیقی آن را دارد، مسلط باشد، و آخر اینکه از مراجع و مأخذ عمومی و چگونگی به کارگیری آنها آگاه باشد. تا قرن ۱۸، اثرپذیری و اثرگذاری ادبیات کشورهای مختلف به سبب محدودبودن پیوندهای ادبی و فرهنگی میان آنها، چندان محسوس نبود. با گسترش این پیوندها در اوایل قرن ۱۹، توجه به ادبیات تطبیقی بیشتر شد. در اواخر دهۀ ۱۸۲۰ ادبیات تطبیقی، نه در مفهوم گستردۀ امروزین آن، نخست در فرانسه پدید آمد. نخستینبار در ۱۸۲۸، ویلمن، استاد دانشگاه سوربون، اصطلاح ادبیات تطبیقی را به کار برد. از آن پس این نوع ادبی به دیگر کشورهای اروپایی و جهان راه یافت. در ۱۸۷۸، نخستین کنگرۀ جهانی ادبیات تطبیقی به ریاست ویکتور هوگو و سخنرانی ایوان تورگنیف در پاریس برگزار شد. با آغاز قرن ۲۰، ادبیات تطبیقی به رشتهای دانشگاهی تبدیل و انجمنهایی بدین نام بنیاد نهاده شد و پژوهشگرانی نیز به صورت حرفهای به تحقیق در این زمینه پرداختند. اگرچه عمر رشتۀ ادبیات تطبیقی در ایران به نیم قرن میرسد، اما در همین زمان نسبتاً اندک نیز کارها و پژوهشهای ارزشمندی (در مقولههای شعر کلاسیک، شعر معاصر و داستان) در زمینۀ ادبیات تطبیقی صورت گرفته و آثار بسیاری پدید آمده است. بررسی تطبیقی شاهنامۀ فردوسی و ایلیاد و اودیسۀ هومر، نمونهای از این نوع پژوهشهاست.