باستان شناسی ایران
باستانشِناسی ایران
باستانشناسی ایران، دانشی وارداتی از غرب است. ایرانیان تا دورۀ قاجاریه از دانش باستانشناسی چیزی نمیدانستند. محمّد حسنخان اعتمادالسلطنه، از فرهیختگان ایران عهد ناصِری، از معدود کسانی بود که به پژوهش در تاریخ باستان و جمعآوری و مطالعۀ سکههای قدیمی علاقه داشت. پیشتر در قرون ۱۷، ۱۸ و ۱۹م سیاحانی چون کارِستِن نیبور و کِر پُرتِر و جِیمز موریه از ایران بازدید و از آثار باستانی آن گزارشهایی تهیه کرده بودند. نیبور کتیبههای هخامنشی و نقوش برجستۀ ساسانی در ناحیۀ فارس و سِر هِنری کرِسویک راولینسون در ۱۸۴۴م کتیبۀ داریوش اول هخامنشی در کوه بیستون را استنساخ کردند؛ اما این فعالیتها را نمیتوان باستانشناسی علمی دانست. باستانشناسی و کاوشهای باستانشناختی در ایران با تأثیر از کاوشهای بینالنّهرین (کشور امروزی عراق) و کتاب مقدس (عهد عتیق و جدید) آغاز شد. شرقشناسی چون سِر آستین هنری لایارد انگلیسی و پُل اِمیل بوتای فرانسوی، که در بینالنّهرین کاوش میکردند، از روابط فرهنگی ـ اجتماعی و اقتصادی ـ سیاسی ایران و بینالنهرین باستان در گذر تاریخ آگاه بودند؛ از همین روی، اَتلال باستانی شوش از اولین نقاطی بود که شرقشناسان اروپایی را بهسوی خود جلب کرد. پیشتر از سالها ۱۱۶۳ تا ۱۱۷۳م خاخام یهودیِ بِنیامین بن جَنّاح از ویرانهها و اتلال شوش بازدید کرده و آنجا را همان شوشَن عهد عتیق دانسته بود. در سالهای ۱۸۴۰ـ۱۸۴۱ اوژن فِلانْدَن و پاسکال کُست، از طرف آکادمی علوم فرانسه، با هدف مطالعۀ آثار باستانی و ابنیۀ تاریخی به ایران سفر کرده و نقشهها و گراوورهای دقیقی تهیه و ترسیم کردند. کارهای فلاندن و کست هرچند باستاننگاری بود و نه باستانشناسی، اما گامی بزرگ بود. هوتوم شیندلِر آلمانی در زمرۀ کسانی است که در فاصلۀ ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۰ بعضی از آثار باستانی ایران، ازجمله رصدخانۀ مراغه را توصیف و نقشهبرداری کرد. باستانشناسی ایران با کاوشهای شوش در نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی آغاز میشود. با کاوش ویلیام کِنِت لُفتوس انگلیسی در شوش، در ژانویۀ ۱۸۵۱، کاوشهای باستانشناختی ایران آغاز میشود. هیئت باستانشناسی مارسل و ژان دیوُلافوا در ۱۸۸۰ به ایران آمد و کاوشهای شوش را ادامه داد؛ آنان در ۱۸۸۴ کاخ آپادانای شوش را کاوش کردند و موزۀ لوور پاریس را از آثار تمدنهای ایران باستان انباشتند. فرانسویان در ۱۶ ذیقعدۀ ۱۳۱۲ق برابر با ۱۲ ماه می ۱۸۹۵ امتیاز انحصاری کاوشهای باستانشناسی در ایران و بهویژه در شوش را از ناصرالدینشاه قاجار گرفتند. این قرارداد انحصاری در ۱۴ ربیعالثانی ۱۳۱۸ق برابر با یازدهم اوت ۱۹۰۰ در پاریس برای ۶۰ سال دیگر تمدید شد. پیشتر تولوزان، پزشک فرانسوی دربار ناصری، در ۱۸۹۵ امتیاز حفاری و خریدوفروش عتیقه را از دولت ایران گرفته بود. پس از قرارداد ۱۹۰۰، ژاک دِمُرگان، معدنکاو فرانسوی، که به شرقشناسی بسیار علاقه داشت، کاوشهای گستردۀ شوش را ادامه داد و موزۀ لوور را از آثار شوش آراست. رولان دومَکنِم در دهۀ ۱۹۳۰ جانشین ژاک دِمُرگان شد. کاوشهای فرانسویان در ایران از ۱۸۸۰ تا ۱۹۲۹ بدون نظارت مستقیم دولت ایران انجام میشد و منافع ملی و مصالح فرهنگی ایران مورد توجه فرانسه نبود. کاوشهای فرانسویان در ایران تا دهۀ ۱۳۳۰ش اهداف تجاری و جمعآوری آثار هنری داشت؛ همچنین روشهای کاوش آنان از معیارهای دانشگاهی آن روز بسیار عقب بود. در اکتبر ۱۹۲۷ دولت فرانسه، تحت فشار دولت ایالات متحده امریکا، و تکاپوهای انجمن آثار ملی ایران که از سوی اِرنِست اِمیل هِرتسفِلد شرقشناس آلمانی، عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار و ذکاءالملک فروغی اداره میشد، قرارداد ۱۹۰۰ را ملغی اعلام کرد؛ اما براساس عهدنامهای جدید، انحصار فرانسه باقی ماند. همچنین فرانسه انحصار خود را در شوش حفظ کرد. آندره گُدار در ژانویۀ ۱۹۲۹ ریاست ادارۀ کلّ عتیقات ایران را بهمدت بیست سال در دست گرفت و در این دوره نهتنها از رشد باستانشناسی ملی در ایران با قدرت تمام جلوگیری کرد بلکه دست فرانسه در تاراج بیبدیل آثار باستانی خوزستان و بهویژه شوش باز گذاشت. گدار پس از تأسیس موزۀ ایران باستان (۱۳۱۶) ریاست آنجا را هم در دست داشت. سابقۀ تأسیس موزه در ایران به دورۀ قاجاریه برمیگردد. مُرتِضی قُلیخان مُمتازالمُلک در ۱۳۳۵ق موزهای در دارالفُنون تأسیس کرده بود. در آبان ۱۳۰۹ش مجلس شورای ملی قانون حفاظت از آثار باستانی ایران را تصویب کرد که اجازه میداد هیئتهای باستانیشناسی خارجی نیمی از آثار مکشوف را از ایران خارج کنند. پیشنویس این قانون را ارنست هرتسفلد، آندره گدار و آرتور اوپام پوپ تهیه و به رجال ایران دیکته کرده بودند. پس از تصویب قانون حفاظت از آثار باستانی ایران و در سایۀ حمایتهای آندره گدار، هیئتهای باستانشناسی ایالات متحده امریکا در ایران کاوشهای فراوانی را آغاز کردند؛ بیآن که بکوشند دانش باستانشناسی به ایرانیان منتقل شود. هیئت باستانشناسی مؤسسۀ شرقشناسی دانشگاه شیکاگو به سرپرستی ارنست هرتسفلد در تخت جمشید، هیئتهای باستانشناسی موزۀ دانشگاه پِنسیلوانیا به سرپرستی اِریک اِشمیت در تپۀ حصار دامغان و چشمهعلی ری، و به ریاست فْرِدریک وُولسین در تورنگ تپۀ اِستَرآباد حفّاریهای تجاری انجام دادند. جوزِف آپتْن از موزۀ هنر مِتروپولیتَن نیویورک در تخت ابونصر حفاریهای مشابهی انجام داد. در ۱۳۱۱ش برای اولینبار فرانسویان در خارج از شوش کاوش کردند و هیئت ژُرژ کُنتِنو و رُمَن گیرِشمن در تپۀ گیان نهاوند و در سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۶ و سپس گیرشمن، بهتنهایی، در تپۀ سیلک کاشان حفاری تجاری کردند. با تأسیس دانشگاه تهران در ۱۳۱۲، گروه آموزشی باستانشناسی نیز تأسیس شد. با تلاشهای مرحوم مهدی بهرامی و عیسی بهنام، اولین نسل از باستانشناسان ایرانی در اواخر دهۀ ۱۳۲۰ش ادارۀ باستانشناسی کشور را در دست گرفتند. با خروج آندره گدار از ایران در ۱۳۲۸ش، محمّدتقی مصطفوی به ریاست ادارۀ کلّ باستانشناسی منصوب شد. در دهۀ ۱۳۴۰ش با کاوشهای عزتالله نِگَهبان در مارلیک، باستانشناسی مستقل ایرانیان متولد شد. شالودههای باستانشناسی ملی در ایران با کاوشهای دانشگاه تهران به سرپرستی عزتالله نگهبان در تپۀ ابوفَندوا، دشت قزوین و هفت تپۀ خوزستان و تأسیس مؤسسۀ باستانشناسی دانشگاه تهران و موزۀ آذربایجان در تبریز (۱۳۳۷ش) شکل گرفت.