بایرون، جورج گوردون (۱۷۸۸ـ۱۸۲۴)
بایْرون، جورج گوردون (۱۷۸۸ـ۱۸۲۴)(Byron, George Gordon)
جورج گوردون بایْرون George Gordon Byron | |
---|---|
زادروز |
1788 م |
درگذشت | 1824 م |
ملیت | انگلیسی |
شغل و تخصص اصلی | شاعر |
آثار | قطعه چایلد هارولد؛ چهارمین قطعه ساعات بطالت (1807)؛ زندانی شیلون (1816)؛ بپو (1818) |
گروه مقاله | ادبیات غرب |
شاعر انگلیسی. در قرن ۱۹، نماد جنبش رمانتیک و لیبرالیسم سیاسی در سرتاسر اروپا بود. دو قطعۀ اول چایلد هارولد[۱] (۱۸۱۲) مایۀ شهرتش شد. زندانی شیلون[۲] (۱۸۱۶)، بپو[۳] (۱۸۱۸)، مازِپا[۴] (۱۸۱۹)، و معروفتر از همه، منظومۀ طنز دون ژوان[۵] (۱۸۱۹ـ۱۸۲۴) ازجمله آثار بعدی اوست. در ۱۸۱۶ انگلستان را ترک کرد و بیشتر عمر خود را در ایتالیا گذراند. بایرون در لندن بهدنیا آمد و در هارو[۶] و دانشگاه کیمبریج درس خواند. در ۱۸۰۷ اولین جلد از ساعات بطالت[۷] را منتشر کرد و در شعرای انگلیسی و نقادان اسکاتلندی[۸] (۱۸۰۹) به منتقدان اثرش حمله کرد. چاپ دو قطعۀ اول چایلد هارولد، که توصیفی رمانتیک از سیاحتش در پرتغال، اسپانیا، و منطقۀ بالکان است (سومین قطعه ۱۸۱۶، چهارمین قطعه ۱۸۱۸)، بلافاصله او را بهشهرت رساند. در ۱۸۱۵ با آن میلبنک[۹] (۱۷۹۲ـ۱۸۶۰)، ریاضیدان، ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نام اوگوستا آدا بایرون[۱۰] شد. کمی پس از تولّد اوگوستا، آن دو در بحبوحۀ یک رسوایی بزرگ از یکدیگر جدا شدند. سپس به اروپا رفت و با پرسی و مری شلی[۱۱] آشنا شد. بایرون به جنبش انقلابی ایتالیا پیوست و در ۱۸۲۳ برای شرکت در مبارزات استقلال یونان به این کشور رفت، اما در میسولونگی[۱۲] از تب درگذشت. اشعار غنایی و نامهها[۱۳]یش که لحنی محاورهای دارند (و اولین بار در ۱۸۳۰ بهچاپ رسیدند) نیز معروف است. قدرت شعرسرایی بایرون در اشعار رمانتیک و نمایش حالات درونی او کاملاً مشهود است که بههمراه رویدادهای واقعی زندگیاش به ایجاد مفهوم قهرمان بایرونی[۱۴] کمک کردهاند. اما موفقیتش را بیشتر مرهون اشعار غناییاش نظیر «پس دیگر به گردش نمیرویم[۱۵]»، طنز عالیبصیرت قضاوت[۱۶] (۱۸۲۲ـ۱۸۲۳)، و طنز ناتمام دون ژوان است. در این شعر بود که سبکش بهدرجۀ کمال رسید و به سبکی روان، فخیم، و با طنزی کُشنده بدل شد. رذالت بشری را به باد انتقاد میگرفت، اما همیشه چشمی بر جنبۀ مضحک آن نیز داشت. در ۱۷۹۸ عنوان بارون یافت.