برونته، خواهران

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

بِرونته، خواهران (Brontë)

بِرونته، خواهران

خواهران رمان‌نویس انگلیسی. پدرشان کشیش بخش یورکشر[۱] بود. شارلوت[۲] (۱۸۱۶ـ۱۸۵۵) با نگاشتن جین ایر[۳] (۱۸۷۴) و ویلت[۴] (۱۸۵۳) زندگی‌نامۀ خود را در قالب داستان‌های جذابی حکایت کرد. امیلی[۵] (۱۸۱۸ـ۱۸۴۸) در بلندی‌های بادگیر[۶] (۱۸۴۷) شدت احساسات و رازنمایی طبیعت را، که بر شعرش (اشعار[۷]، ۱۸۴۶) نیز حاکم است، بیان داشت و آن[۸] (۱۸۲۰ـ۱۸۴۹) که استعداد چندان درخشانی نداشت اَگنس گری[۹] (۱۸۴۷) و مستأجر وایلدفل هال[۱۰] (۱۸۴۸) را نگاشت. خواهران برونته نزد یکی از عمه‌ها در خانۀ‌ کشیشیِ پدرشان (که هم‌اکنون به موزه تبدیل شده است) در هاورتِ[۱۱] یورکشر پرورش یافتند. از ۱۸۴۸ تا ۱۸۴۹ امیلی، آن، و برادرشان پاتریک برانول[۱۲](۱۸۱۷ـ۱۸۴۸) از بیماری سل درگذشتند که در مورد پاتریک مصرف الکل و اعتیاد به تریاک نیز مزید بر علت بود. تصویری که او از خواهرانش کشیده، بر جای مانده است. شارلوت در ۱۸۵۴ با معاون پدرش، ای‌ بی نیکلز[۱۳]، ازدواج کرد و در دوران بارداری درگذشت. بنای یادبودی در کلیسای وست‌مینسترِ[۱۴] لندن برای این سه خواهر وجود دارد.

شارلوت. به‌همراه امیلی و خواهران بزرگ‌ترش ماریا[۱۵] و الیزابت به مدرسۀ دخترانۀ اختصاصی فرزندان کشیش‌ها در کاون بریج[۱۶] می‌رفت، و از مشاهدۀ وخامت سریع وضع جسمانی دو خواهر بزرگ‌ترش عمیقاً متأثر شد؛ پس از آن‌که خواهران بزرگ‌تر براثر سل درگذشتند، دو خواهر کوچک‌تر به خانه بازگشتند. در ۱۸۳۱ شارلوت به مدرسۀ دیگری به نام رو هد هاوس[۱۷] رفت، اوقات خوشی را در آن‌جا گذراند، دوستانی همیشگی یافت، و تا پایان عمر با برخی از آن‌ها نامه‌نگاری داشت. اما در ۱۸۳۲ به‌سبب بیماری به خانه بازگشت. شارلوت در همۀ سال‌های اولیه زندگی ادبی‌اش به نوشتن مشغول بود و به‌همراه برادرش پاتریک یک دنیای خیالی برای خود خلق کرد که در آثار منظوم و منثور متعددشان توصیف و به تصویر کشیده شده است. این آثار مبیّن استعداد باروری ذهنی محلی است که از طریق تماس با دنیای خارج نظم یافته و نهایتاً رمان‌های بزرگ شارلوت را خلق کرد. از ۱۸۳۵ تا ۱۸۳۸ برای مدیرۀ سابق مدرسه‌اش معلمی کرد، ولی به‌سبب مشاجره و کدورت به کارش ادامه نداد. معلمی سرخانه نیز به همان اندازه با روحیات او سازگار نبود. اما شارلوت فردی بلندپرواز بود و عمه‌اش قول داد که او و خواهرانش را در راه‌اندازی یک مدرسۀ خصوصی کوچک یاری دهد. شارلوت برای تحقق طرح خود از ۱۸۴۲ تا ۱۸۴۴ را به‌منظور بهبود زبان فرانسه‌اش در بروکسل سپری کرد. نامه‌های شارلوت به معلمش، ام هگر[۱۸]، پس از بازگشت به خانه، حکایت از عشق عمیق و سرخوردۀ شارلوت به معلمش دارد. پس از انتشار جین ایر، شارلوت خود را ازجمله مشاهیری یافت که جامعۀ ادبی خواهان معاشرت و دوستی اوست. آخرین رمانش به‌نام ویلت در برگیرندۀ تجربیات او به‌هنگام اقامت در بروکسل است. در این رمان طنز دلپذیر او بیشتر از جین ایر نمود پیدا می‌‌کند، اما از دنیای خیالی سال‌های اولیه در آن خبری نیست.

امیلی. ظاهراً شخصیت و استعداد فکری خارق‌العادۀ‌ امیلی تا واپسین سال‌های عمر کوتاهش بر خانوادۀ او پوشیده ماند. تعلق خاطر وافری به محیط بکر روستایی‌اش داشت و همیشه به هنگام دوری از آن از غصه بیمار می‌‌شد. امیلی به هیچ‌وجه نپذیرفت که شاید اقامتش در بروکسل از ۱۸۴۲ تا ۱۸۴۳ بر افکارش تأثیر گذاشته باشد و در عوض بر حفظ اصالت اندیشه‌اش تأکید داشت. شعرش شگفتی شارلوت را برانگیخت که آن را بی‌نظیر می‌‌دانست. شعر امیلی ظاهراً توصیفی از وقایع کشور خیالی‌اش، گوندال[۱۹]، است، اما می‌‌توان افکار و احساساتی را که در اشعارش بیان شده است حداقل تا حدودی به خود او نسبت داد. آخرین بیماری‌اش را با شکیبایی یک فیلسوف رواقی تحمل کرد و احساسات او در «آخرین سطور[۲۰]» منعکس شده است که چند ماه پیش از درگذشتش براثر بیماری سل نگاشت. تنها رمانش بلندی‌های بادگیر، اثری خارق‌العاده است که تأثیر عناصر و احساسات بنیادی بر روح انسان‌ را به تصویر می‌‌کشد. شخصیت‌های عجیب و غریب آن در تضاد با توصیف واقع‌گرایانه از دشت‌های دلگیر قرار می‌‌گیرند، با وجود این، از یکدیگر جدایی ناپذیرند. رمان شاعرانه‌ای با چنین عمق احساسی امکان تفسیری ساده‌ و جامع را از خواننده سلب می‌‌کند و تنها قرائتی چند وجهی از رازهایش می‌‌طلبد.

آن. معلم سرخانۀ موفقی در انگلستان بود. رابطه‌ای بسیار صمیمی با امیلی داشت و در دنیای خیالی امیلی، که بعدها خمیرمایۀ بخش عمده‌ای از اشعار گوندالش را تشکیل داد، سهیم بود. شعرش وجه تمایز بارزی ندارد و نامش تحت‌الشعاع معروفیت خواهرانش قرار گرفت؛ لقب «نجیب[۲۱]»، که غالباً به او نسبت داده می‌‌شد، نشان می‌‌دهد که او پویایی وجودی خواهرانش را نداشت. با این همه، دو رمانی را که به‌هنگام وخامت بیماری‌اش تکمیل کرد، نشان از پیشرفت چشمگیر او دارد. رمان‌هایش را بیشتر از آثار شارلوت باید شرح زمانۀ[۲۲] او دانست، اما واقع‌گرایی و مضامینی نظیر جایگاه زن در جامعه، که در آن زمان مترقی و غیرمتعارف بود، مشخصۀ آثار اوست.

 


  1. Yorkshire
  2. Charlotte
  3. Jane Eyre
  4. Villette
  5. Emily
  6. Wuthering Heights
  7. Poems
  8. Anne
  9. Agnes Grey
  10. The Tenant of Wildfell Hall
  11. Haworth
  12. Patrick Branwell
  13. A B Nicholls
  14. Westminster Abbey
  15. Maria
  16. Cowan Bridge
  17. Roe Head House
  18. M Héger
  19. Gondal
  20. Last Lines
  21. gentle
  22. period piece