زن خوب سچوآن (کتاب)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

(به آلمانی: Der gute Mensch von Sezuan) نمایشنامه‌ای تمثیلی از برتولت برشت، به آلمانی. در ۱۹۳۹م نوشته شد و در ۱۹۴۳ در زوریخ به روی صحنه رفت و در همان سال نیز به صورت کتاب چاپ شد. ماجرا که در چین جریان می‌یابد، عبارت است از یک نمایش اخلاقی که این پرسش را مطرح می‌کند: «آیا در این جهان، آن‌گونه که هست، نیکی امکان‌پذیر است؟» پاسخی وجود ندارد؛ نمایشنامه با استمدادی به پایان می‌رسد و از تماشاگر دعوت می‌شود که پاسخ این پرسش را خود پیدا کند. زن خوب سچوآن تاکنون سه مرتبه با عناوین مختلف از زبان آلمانی به فارسی برگردانده و منتشر شده است: زن نیک سچوآن (فریده لاشایی، انتشارات جوان- 1347)؛ زن خوب ایالت سچوآن (مهدی زمانیان، انتشارات افکار- 1353)؛ انسان نیک سچوان (کامران جمالی، انتشارات نیلوفر- 1398). همچنین این نمایشنامه در سال‌های 1397 و 1398ش به ترتیب توسط عبدالرضا اکبری و حسین کاظمی در تهران به روی صحنه رفته است.

از چاپ‌های نمایشنامه
از چاپ‌های نمایشنامه


خلاصۀ داستان

سه تن از بلندپایه‌ترین خدایان به روی زمین فرستاده می‌شوند؛ برای این‌که انسان نیکوکاری بیابند تا ثابت شود نسل نیکوکاران از بین نرفته است. پس از جست‌وجوی فراوان، سرانجام با تنها زن خوب شهر سچوآن برخورد می‌کنند که روسپی کوچکی است به نام شن - ته[۱]. خدایان، پس از آن‌که هزار دلار در اختیار شن - ته می‌گذارند و به وی سفارش می‌کنند که در نیکوکاری ثابت‌قدم باشد، به آسمان برمی‌گردند. برای شن - ته، که اکنون ثروتمند شده است، مشکلات آغاز می‌شود. هرکدام از اطرافیانش می‌کوشند تا حداکثر استفاده را از نیکوکاری او بکنند. فقرا، که او نسبت به آنها دل‌سوزی و ترحم دارد، نخستین کسانی‌اند که او را فریب می‌دهند، لختش می‌کنند و به درماندگی‌اش می‌کشانند. شن - ته، از فرط نومیدی، پسرعمویی به نام شویی - تا[۲] برای خود می‌تراشد که مردی است سخت و واقع‌بین و مأموریت دارد که برای مدتی او را از نیکوکاری ذاتی‌اش بازدارد. این شویی - تا، درواقع، کسی جز خود شن - ته نیست که نقابی بر چهره زده است که بازشناخته نمی‌شود. ولی شن ـ ته عاشق خلبان فقیر و بی‌کاری می‌شود و، به رغم مخالفت شویی - تا، که این خلبان را جاه‌طلبی بی‌وجدان می‌داند، با وی ازدواج می‌کند. و چون از او جدا می‌شود، احساس می‌کند که حامله است. از آن به بعد، چون مصمم شده است که از فرزندش، به هرقیمتی که باشد، دفاع کند، شویی - تا را برای همیشه در خانۀ خود مستقر می‌کند. شویی - تا در اندک زمان تبدیل به سلطان تنباکو می‌شود و با بهره‌کشی از همه‌چیز و همه‌کس ثروتمند می‌گردد. ناپدید شدن شن - نه برای دوستانش مشکوک به نظر می‌آید و شویی - تا را به دادگاه می‌کشانند. شن - ته، که سه خدای بلندپایه را در میان قضات بازمی‌شناسد، نقاب از چهره برمی‌دارد و نیرنگ خود را فاش می‌کند. خدایان که از بازیافتن «زن خوب» خشنودند، دیگر به سخنان نومیدانۀ شن ـ ته گوش نمی‌دهند و به آسمان صعود می‌کنند و در پاسخ پرسش‌های مضطربانۀ وی فقط می‌گویند: «تو خوب باش، همه‌چیز خوب خواهد شد.»


بررسی و تحلیل نمایشنامه

زن خوب سچوآن،‌ اگرچه از لحاظ فرم با اکثر آثار معروف برشت متفاوت است، اما می‌توان گفت تا حدود زیادی مظهر تفکرات اوست. مضمون نمایشنامه را می‌توان به سادگی بیان کرد: هیچ کس در شرایط کنونیِ حاکم بر جهان نمی‌تواند پاک باشد. در این نمایشنامه نویسنده با استفاده از داستانی افسانه‌وار و جذاب یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های اجتماعی خود را نشان داده است. در زن خوب سچوان برشت برای این کار از دو حربه استفاده کرده است؛ یکی روایت افسانه‌ای و کاراکتر مضحک خدایانی که در جست‌وجوی یک انسان خوب به روی زمین آمده‌اند و دیگر با استفاده از یک تکنیک نمایشی. البته نحوۀ پرداخت اغراق‌آمیز او هم شدیداً در ایجاد این فاصله مؤثر است. او در این نمایشنامه کم‌تر دغدغۀ شخصیت‌پردازی دارد. درک موضوع مورد نظر نویسنده بسیار آسان است و نیاز به هیچ کوشش فکری ندارد. برشت می‌تواند بگوید که خواننده قرار نیست برای پیدا کردن مضمون تلاش کند، بلکه باید دربارۀ آن فکر کند. اما مضمون مورد نظر او، لااقل در این نمایشنامه، چنان بدیهی است (یا او چنان آن را بدیهی نشان می‌دهد) که تماشاگر تنها می‌تواند به همان نتیجۀ موردنظر نویسنده برسد. زن خوب سچوان از استحکام کم‌نظیری برخوردار است. ساختمان آن انعطاف‌پذیر ولی عاری از سستی است. شعر و آوازهای میان‌پرده‌ای با آهنگی بسیار شاد در طی نمایشنامه جای داده شده است. شخصیت‌های این تمثیل بسیار جان‌دار و ملموسند. بر کل اثر، طنینی شاعرانه مستولی است؛ شعری زلال و سرشار از رأفت و مهربانی که، در عین حال، مانع از هزل نیش‌دار و نگاه انتقادی تند شاعر نمی‌شود. شخصیت شن - ته در آثار نمایشی برشت یگانه است. بدون تردید، این شخصیت برای نویسنده نوعی جاذبه رمانتیک دارد؛ ولیکن به نظر او، این روسپی مخصوصاً افشاگر حالت ازخودبیگانگی است که نظام اجتماعی سرکوبگر بر افراد مورد بهره‌کشی خود تحمیل می‌کند. البته شن - ته از این افراد نیست. حرفۀ او فقط نوعی ستیزه‌جویی با انتخاب عادی و قوانین اخلاقی است، وگرنه او نه وقاحت همکاران خود را دارد و نه خشونت و بی‌احساسی آنها را. او برای ابراز خشونت و بی‌رحمی نقاب به چهره می‌زند، برای این‌که از غرق شدن کامل در یک خباثت اجتناب‌ناپذیر و الزامی به دور نماند. و اگر سرانجام می‌پذیرد که جز خلاف سیمای واقعی خود را به مردم نشان ندهد، صرفاً به سبب عشق به کودکی است که در شکم دارد و برای حفظ سلامت اوست. اگر عشق، که آزادی ناممکنی است، قهرمانان برشت را در حالتی ضعيف و خلع سلاح شده، تسلیم همۀ نادرستی‌ها و خیانت‌های این دنیای اسیر پول می‌کند، عشق مادری، برعکس، خمیرمایۀ طغیان است. مادر شجاع است و حیله و نیرنگ نیز می‌داند و می‌تواند برای خودش سلاحی از فساد بسازد و در سنگر مبارزه مستقر می‌شود تا هم از فرزندش حمایت کند و هم برای از جهان آینده سهمی مهیا کند. شن ـ ته شاهد است که زیستن در این دنیا، آن‌گونه که هست، مشکل، دردناک و ناممکن است. آیا شن - ته تبدیل به شویی - تا خواهد شد یا، با حفظ شخصیت خود، در نکبت و فلاکت فرو خواهد رفت؟ نتیجه‌گیری پایان نمایشنامه که یکی از بازیگران آن را خطاب به تماشاگر می‌خواند مفر را نشان می‌دهد، تنها مفر ممکن: «راه حقیقی نجات از بدبختی/ این خود شمایید که باید آن را بیابید.»




  1. Shen - Te
  2. Shui - Ta