سوسیالیسم
سوسیالیسم (socialism)
جنبشی که هدف آن ایجاد جامعهای بیطبقه از طریق استقرار مالکیت جمعی به جای مالکیت خصوصی ابزارهای تولید، توزیع، و بازار است. این اصطلاح برای توصیف شرایطی کاملاً متفاوت از هم مانند آنارشیسم[۱] و دموکراسی اجتماعی بهکار رفته است. عقاید سوسیالیستی در دوران باستان، اوایل ظهور مسیحیت، و در میان فرقههای مسیحی متأخر همچون آناباپتیستها[۲] و دِیگرها[۳] مطرح شد و در قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ ژان ژاک روسو[۴]، کلود سِن سیمون[۵]، فرانسوآ فوریه[۶]، رابرت اوئن[۷]، و دیگران این عقاید را بهمنزلۀ اهداف سیاسی روشمند مطرح کردند. (← مارکس، کارل[۸] و انگلس، فریدریش[۹]). اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ شاهد شکاف میان مخالفان مارکسیسم بود؛ این امر به تشکیل حزبهای سوسیالدموکرات انجامید و موجب پیدایش کسانی شد که بر اهمیت تعالیم انقلابی نخستین مارکس تأکید داشتند. بینالملل دوم (۱۸۸۹)، که از گذر این تفرقهها تضعیف شده بود، در ۱۹۱۴ از هم پاشید؛ سوسیالیستهای راستگرا در تمامی کشورها از شرکت در جنگ جهانی اول حمایت میکردند، در حالیکه جناح چپ مخالف بود. انقلاب روسیه سوسیالیسم را از قلمرو نظریه به میدان عمل کشاند و در پی آن در ۱۹۱۹ بینالملل سوم تأسیس شد، که شکاف میان راست و چپ را بیشتر کرد. این فقدان وحدت، به رغم موفقیتهای موقت جبهههای مردمی در فرانسه و اسپانیا از ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۸، ظهور فاشیسم و نازیسم را تسهیل کرد. پس از جنگ جهانی دوم، حزبهای سوسیالیست و کمونیست در اروپای شرقی به اتحاد رسمی گرایش یافتند؛ با این حال، سلطۀ سختگیرانۀ کمونیسم بعدها از برخی جهات در کشورهایی مثل لهستان، رومانی، و یوگسلاوی تعدیل شد. تمایلات بعدی برای توسعۀ کمونیسم در مجارستان (۱۹۵۶) و چکسلواکی (۱۹۶۸) سرکوب شد. با وجود این، در ۱۹۸۹ تحول انقلابی در سراسر اروپای شرقی به این سلطۀ سختگیرانه پایان داد؛ در پی آن، حزب کمونیست شوروی در ۱۹۹۱ منحل و سپس شوروی تجزیه شد. در اروپای غربی کمونیستها در به ثمر رساندن انقلاب پرتغال (۱۹۷۵ـ۱۹۷۶) شکست خوردند و در جاهای دیگر، همچون فرانسه در دوران فرانسوآ میتران[۱۰]، تلاشهای صورت گرفته برای همکاری سوسیالیستها و کمونیستها ناکام ماند. اغلب کشورها در اروپای غربی یک حزب قوی سوسیالیست یا سوسیالدموکرات دارند؛ برخی از آنها عبارتاند از حزب سوسیالدموکرات در آلمان، حزب کارگر در انگلستان، حزب سوسیالیست کارگر در اسپانیا، و جنبش سوسیالیست پان هلنی[۱۱] در یونان. در اواخر قرن ۱۹ حزبهای سوسیالیست در اغلب کشورهای اروپایی شکل گرفتند و حزب مستقل کارگر[۱۲] در بریتانیا تأسیس شد. این دوران، که در آن بلشویکها در روسیه تجدید حیات میکردند، شاهد واکنش علیه مارکسیستها بود، که نمونۀ آن انجمن فابین[۱۳] در بریتانیا و تجدیدنظرطلبان آلمان[۱۴] بود؛ با این واکنش به ناسیونالیسم مردمی متوسل شد و مشکلات اقتصادی را با ابزارهای مشابه کنترل اقتصادی دولتی به نفع سرمایۀ خصوصی حل کرد.