ضمیر

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

ضَمیر
در اصطلاح دستور زبان، تکواژ‌ی که به‌جای اسم می‌نشیند و نقش‌های آن را در جمله می‌پذیرد. ضمیر، از نظر مفهوم، به شخصی، مشترک، اشاره، پرسشی، و مبهم تقسیم می‌شود: ۱. ضمیر شخصی، که برای گوینده (اول شخص) و شنونده (دوم شخص) و دیگر کَس (سوم‌ شخص) از مفرد و جمع، صورت‌های جداگانه دارد. ضمیر شخصی به دوگونۀ جدا (منفصل) و پیوسته (متّصل) تقسیم می‌شود: الف. ضمیر شخصی جدا، به‌طور مستقل برای هر شش شخص، جدا از کلمات قبل و بعد از خود، در جمله می‌آید و شامل موارد زیر است: ب. ضمیر شخصی پیوسته، که هرگز مستقل به‌کار نمی‌رود و به کلمۀ قبل از خود، که عموماً اسم یا فعل یا ضمیر مشترک یا حرف اضافه است می‌چسبد و شامل موارد زیر است: گاهی برای احترام به مخاطب (دوم شخص مفرد) به‌جای «تو/ ـَ ت» از ضمیر «شما/ ـِ تان» استفاده می‌شود، مثلِ: «با شما تماس گرفتم امّا تلفنتان مشغول بود». همچنین، گاهی به‌جای «او/ ـَ ش»، برای احترام، از ضمیر «ایشان/ ـِ شان» استفاده می‌شود. مثلِ: «ایشان وارد کلاس شدند و دربارۀ کتاب جدیدشان مطالبی بیان کردند». ۲. ضمیر مشترک، که تکواژِ «خود» است و می‌تواند به‌جای همه ضمیرهای شخصی بیاید. در متون کهن، «خویش» و «خویشتن» نیز به‌جای ‌«خود» به‌کار می‌رفته است. ضمیر مشترک در زبان معیار و رسمی و ادبی چندان کاربرد ندارد و بیشتر به‌عنوان تأکید، همراه ضمیر شخصی می‌آید، مثلِ «خودم»، «خودش»، «خودتان». ۳. ضمیر اشاره، هرگاه تکواژهای «آن» برای اشاره به دور و «این» برای اشاره به نزدیک در جمله به‌تنهایی نقش بپذیرند، یعنی وابسته به اسم بعد از خود نباشند. ۴. ضمیر پرسشی، تکواژهای «که»، «کدام»، «چه»، «چند»، «کی»، «کجا» وقتی جانشین اسم شوند و نقشی در جمله بپذیرند و مفهوم پرسش را برسانند. مثلِ «کدام را اختیار کردی؟»، «از چه می‌ترسی؟» ۵. ضمیر مبهم، تکواژی که در جمله به‌جای اسم می‌نشیند و بر شخص یا موجودِ نامعینی دلالت می‌کند و همانند اسم نقش می‌پذیرد، مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: هریکی، همه، کسی، اندکی، خیلی، برخی، بعضی، پاره‌ای، هیچ یک، هرکه، هرچه، فلان، بهمان. مثال: «خیلی‌ها آمده بودند»، «هریک برای خود نظری داشت».