عربی، ادبیات
عربی، ادبیات
ادبیاتی که اقوام عرب و غیر عرب به زبان عربی پدید آوردهاند. سهم ایرانیان، ترکان و دیگران از هند تا اسپانیا در ادبیات عرب عظیم است. تحول و تکامل این ادبیات در دورههای مختلف صورت پذیرفته است:
دورۀ جاهلیت. قبایل عرب، پیش از اسلام، عصبیت را ضامن اصلی بقای اجتماع خود میدانستند و شاعران قبیله در استحکام و دوام این عصبیت نقش مهمی داشتند و از منزلتی والا برخوردار بودند. این شاعران در دفاع از حیثیت قبیلۀ خود اشعاری میسرودند که فخر و حماسه خوانده میشد و در تحقیر دشمنان هجا و هجو میسرودند. در مرگ کسان رثاء یا مرثیه و در تجلیل از بزرگان مدح میگفتند. شعر وصف به توصیف شب و بیابان و دد و دام و صحنههای نبرد و تغزل به شعر عاشقانه گفته میشد. معروفترین شکل شعر قصیده بود. مورخان و ناقدان شعر دوران جاهلیت را بهسبب فصاحت و بلاغت و اصالت کلمات و معانی ستودهاند. معروفترین قصاید دوران جاهلی را مُعَلّقات میخوانند، از آنرو که به باور بسیاری هفت قصیده از هفت شاعر، که در مورد پنج تن از ایشان (امرؤ القیس، طرفة بن عبد، زهیر بن ابی سلمی، لبید ابن ربیعه، و عمرو بن کلثوم) اتفاق نظر وجود دارد، بهسبب نفاست و اهمیت از دیوار کعبه آویخته بود. مجموعۀ مهم دیگر از شاعران جاهلیت المُفَضّلیات، شامل حدود ۱۲۰ قصیده، است که مفضل بن محمد ضبی گرد آورده، و دیگر جَمهرة اشعار العرب، گردآوردۀ ابوزید محمد بن ابی الخطاب قُرَشی، از ادیبان قرن ۳ق. از نثر عرب، پیش از قرآن، اندکی سَجع از کاهنانی چون سَطیح و کاهنهای به نام زرقاء و قدری امثال قدیم عرب باقی مانده است.
مُخَضْرَمین. شاعرانی بودند که بخشی از عمرشان را در عصر جاهلی و قسمتی را در صدر اسلام سپری کردند. سبک و سیاق اینان دنبالۀ عصر جاهلیت بود، اما معانی و مفاهیم تازهای ازجمله وقایع صدر اسلام و مدح پیامبر (ص) و بزرگان دینی را به شعر جاهلی افزودند. از مشهورترین این سرایندگان ابید بن ربیعه، ابومحجن ثقفی، عُروة بن حزام و شاعرۀ نامدار خنساء و حَسّان بن ثابت، مداح حضرت محمد (ص)اند.
قرآن. معجزۀ ختمیۀ رسول اکرم (ص) و عالیترین اثر ادبی و نمایندۀ بالاترین درجۀ فصاحت و بلاغت است. اسلوب قرآن به تمامی نه نثر است و نه نظم و تمایل به سجع در آن مشاهده میشود. قرآن بر تمامی ادبیات عرب، بعد از ظهور اسلام تأثیر و نفوذ فوقالعاده داشته و خود منبع پیدایش گونههای مختلف ادبی شده است.
دوران اموی. شعر این دوران دنبالۀ دورۀ جاهلی است، اما مضامین تازه مربوط به اسلام، قرآن و خلافت در آن وارد شده و الفاظ نیز نرمتر و خوشآهنگتر گردیده، اما عصبیت قبیلهای همچنان باقی است. بزرگترین شاعران این دوره عبارتاند از: یزید بن مفرغ حمیری، ابوالاسود دوئلی، که علم نحو به او منسوب است، اخطل، جریر و فرزدق. از خطیبان معروف اموی، حجاج بن یوسف ثقفی، حاکم عراق، و مشهورترین منشی، عبدالحمید کاتب، دبیر مروان حمار و سالم، کاتب هشام بن عبدالملک را میتوان یاد کرد.
دورۀ عباسی. در این دوره، شعر از بیابان به شهر نقل مکان کرد و خصوصیات شهرنشینی رنگ و بوی بادیه را به باد داد. وصف شراب و باغ جای توصیف بیابان را گرفت. شاعران مداح و مبالغهگو صلههای کلان میگرفتند و غالباً زندگی بیبندوبار داشتند. شاعران غیر عرب، بهویژه ایرانی به سرودن شعر عربی پرداختند. بشار بن برد تخارستانی از این دست سرایندگان بود. ابونواس ایرانیتبار در شعر شیوهای تازه آورد. دِعبَل خُزایی و ابوتمّام، بُحتُری و ابن معتز، کشاجم هندینژاد و ابن هانی اندلسی و ابوالعلاء معری در این دوره ظهور کردند. در نثر رشد و تحول بیسابقه پدید آمد و در همۀ زمینههای علم آن روزگار کتابها تألیف و ترجمه شد. از بزرگان نثر، ابن مقفع ایرانی آثار پهلوی ازجمله کلیله و دمنه را به عربی ترجمه کرد. جاحظ بزرگترین نویسندۀ قدیم عربی، ابواسحاق صابی، بدیعالزمان همدانی، که مقاماتنویسی را ابداع کرد، ثعالبی نیشابوری، ابوالفرج اصفهانی و ابن رشیق قیروانی، از نویسندگان بزرگ این دورهاند. در این میان چهار کتاب مهم معروف به «کتب اربعه ادبی» رکن ادب عربی شناخته شده: البیان و التبیین جاحظ، ادبالکاتب ابن قتیبه، عقدالفرید ابن عبدربه، الکامل مبرّد. از قرن ۵ق بهبعد ادبیات عرب رونق و شکوه پیشین را تدریجاً از دست داد و بهویژه در نثر تکلّف و تصنّع غالب آمد. از شاعران معروف این دوره طغرایی سرایندۀ قصیدۀ معروف لامیة العجم و از استادان نثر، حریری صاحب مقامات است.
از حملۀ مغول تا دوران عثمانی. با حملۀ مغول به سرزمینهای اسلامی، مراکز ادبیات از شرق به غرب منتقل شد و شعر و نثر رو به انحطاط بیشتر رفت. قاهره و دمشق و حلب جای بغداد و ری و نیشابور را گرفت. از ادیبان معروف این عصر میتوان از قلقشندی، ابن مالک، سرایندۀ الفیه، فیروزآبادی، مؤلف قاموساللغه مقریزی، ابن خلدون و علامه حلّی از مؤلفان بزرگ شیعه را نام برد. بعد از فتح مصر بهدست سلطان سلیم عثمانی، ادبیات عربی کلاسیک در سراشیب سقوط افتاد، که تا فتح مصر توسط ناپلئون بناپارت ادامه داشت؛ از مؤلفان و شاعران «دورۀ عثمانی» میتوان سید مرتضی زبیری مؤلف تاجالعروس و حاجی خلیفه، نویسندۀ کشفالظنون را ذکر کرد.
نهضت ادبی. در قرن ۱۳ق/۱۹ نهضت احیای زبان و ادبیات عرب در مصر و لبنان و عراق پدید آمد. در عین حال، اعراب با دنیای غرب آشنا شدند و ترجمۀ کتابهای فرنگی، از طریق مطبوعات مصری و لبنانی در تحول ادب عربی تأثیر گذاشت. از پیشگامان این نهضت و تحول، بطروس بستانی و ابراهیم یازحی بودند. فن داستاننویسی و نمایشنامهنویسی رونق گرفت و اصلاحطلبانی چون محمد عبده، قاسم امین، عبدالرحمان کواکبی و مصطفی لطفی منفلوطی ظهور کردند. قرن ۱۹ قرن ترجمه و تجربه بود؛ اما در قرن ۲۰، ادیبان عرب درصدد پیونددادن میراث قدیم با مفاهیم و موضوعات جدید برآمدند و آثاری نو آفریدند. جبران خلیل جبران و ایلیا ابوماضی، از مؤلفان مهاجر، از بزرگان این دوراناند. نخستین رمان عربی، «زینب» را محمدحسنین هیکل نوشت (۱۹۱۴) و محمود تیمور به نوشتن داستانهای کوتاه و نمایشنامه مشهور شد. از ادبای بزرگ این دوره طه حسین، از نقادان معروف عباس محمود عقّاد و از نویسندگان بنام، توفیقالحکیم شایان ذکرند. شاعران معاصر عرب چون بیاتی عراقی، محمود درویش و نزار قبانی و آدونیس سوریتبار شهرت جهانی دارند. اوج شکوه ادبیات معاصر عرب اعطای جایزۀ ادبیات نوبل به نجیب محفوظ در سال ۱۹۸۸ بود.