فولکر اشلوندورف
(Volker Schlöndorff (31 March, 1939
فولکر اشلوندورف Volker Schlöndorff | |
---|---|
زادروز |
1939 |
ملیت | آلمانی |
تحصیلات و محل تحصیل | علوم سیاسی در دانشگاه سوربن، سینما در انستیتو مطالعات عالی سینمایی |
شغل و تخصص اصلی | کارگردان |
آثار | طبل حلبی، مرگ فروشنده، سوان عاشق |
گروه مقاله | تاریخ جهان |
فیلمساز آلمانی. از شاخصترین چهرههای موج نوی سینمای آلمان محسوب میشود. برای فیلم طبل حلبی[۱] (1979) که اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشتهی گونتر_گراس، جایزهی اسکار[۲] و همچنین نخل طلای جشنوارهی کن[۳] را دریافت کرد.
در ویسبادن[۴] به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و در سال 1956 به پاریس مهاجرت کردند. اشلوندورف در سوربن[۵] علوم سیاسی خواند، در حالی که به طور همزمان در انستیتو مطالعات عالی سینمایی[۶] نیز آموزش میدید. پس از این دوران، به عنوان دستیار در ساخت چندین فیلم همکاری کرد و نسختین فیلم کوتاه خود را با عنوان چه کسی اهمیت میدهد[۷] (1960) دربارهی مهاجران فرانسوی ساکن در فرانکفورت ساخت. نخستین فیلم بلند وی تورلس جوان[۸] نام داشت و اقتباسی بود از رمانی با نام اعترافات تورلس جوان نوشتهی رابرت موزیل. در این فیلم، یکی از دانشآموزها توسط بقیه مورد تمسخر و اذیت و آزار قرار میگیرد و تورلس که شاهد ماجراست، هیچ اقدامی در جهت حمایت از همکلاسی خود انجام نمیدهد. ارتباط این فیلم با وضعیت آلمان قبل از جنگ، مشهود است و بسیاری از منتقدان، این اثر را – که برندهی فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم در کن هم شده - به همین سبب مورد ستایش قرار دادهاند. موفقیت جهانی اشلوندورف با فیلم آبروی از دسترفتهی کاترینا بلوم[۹]، برگرفته از رمانی به همین نام نوشتهی هاینریش_بل آغاز شد. اشلوندروف کارگردانی و نویسندگی این اثر را به طور مشترک با همسرش مارگارت فون تروتا[۱۰] بر عهده داشت. این فیلم دربارهی دختری معصوم به نام کاترینا بلوم است که در خانهی یک قاضی معروف و فاسد به عنوان پیشخدمت کار میکند. او درگیر رابطهای عاشقانه با مردی میشود که به اتهام ایجاد آنارشی، حملهی تروریستی و دزدی از بانک تحت تعقیب است. بر اساس گزارش یک روزنامهنگار، بلوم به عنوان همدست مرد در رسانههای عمومی مطرح میگردد و همچنین به عنوان یک روسپی با او برخورد میشود. ادامهی داستان شرح فشارهای مختلفی است که بر بلوم اعمال میگردد و راهی که او در پیش میگیرد تا صدای خود را برساند و حقیقت را به مردم اعلام کند.
مشهورترین و بلندپروازانهترین اثر اشلوندروف، طبل حلبی (1979) است که بسیاری آن را مهمترین فیلم آلمان در دوران پس از جنگ میدانند. او برای جلب رضایت نویسندهی اثر، گونتر گراس، دو سال زمان صرف کرد. طبل حلبی داستان پسربچهی سه سالهای به نام اسکار است که پس از دریافت طبل به عنوان هدیهی تولد، تصمیم میگیرد رشد خود را متوقف کند و از نظر جسمی در همین وضعیت کودکانه باقی بماند. او عمداً از پلهها میافتد تا در مورد معلولیت خود توجیهی منطقی برای بزرگترها بتراشد. در طول سالهای بعد، او از نظر فکری رشد میکند و چون اطرافیان او را همچنان به چشم کودکی سه ساله میبینند، هرزمان که بخواهد برای سرگرمی خود آنها را به چالش میکشد و به طرق مختلف به دردسرشان میاندازد.
اولین اثر او به زبان انگلیسی، سوان عاشق[۱۱] (1984) اقتباسی است از جلد یکم در جستجوی زمان از دست رفته[۱۲] نوشتهی مارسل پروست. بعد از این فیلم، اشلوندروف به آمریکا رفت و اقتباسی تلویزیونی از نمایش مرگ فروشنده[۱۳] نوشتهی آرتور_میلر را ساخت. طبعآزمایی او در ژانر علمی تخیلی، موجب ساخت فیلم سرگذشت ندیمه[۱۴] بر مبنای رمانی با همین نام نوشتهی مارگارت_اتوود گردید. در طی سالهای بعد، اشلوندروف روند مستمر فیلمسازی خود را حفظ کرده است، گرچه آخرین اثر او بازگشت به مونتاک[۱۵] (2017) با استقبال سرد مخاطبین و منتقدان مواجه شده است.
- ↑ The Tin Drum
- ↑ Oscar
- ↑ Cannes Film Festival
- ↑ Wiesbaden
- ↑ Sorbonne
- ↑ Institut des Hautes Etudes Cinematographiques
- ↑ Who Cares?
- ↑ Young Törless
- ↑ The Lost Honor of Katharina Blum
- ↑ Margarethe von Trotta
- ↑ Swann in Love
- ↑ In Search of Lost Time
- ↑ Death of a Salesman
- ↑ The Handmaid's Tale
- ↑ Return to Montauk