قدرت
قدرت
اصطلاحی به معنای اعم توانایی انجام دادن امری یا واداشتن دیگری به انجام دادن یا ترک فعلی. اصطلاح قدرت در حیطههای گوناگون اندیشه و حیات بشری مفاهیم مختلف و متفاوت بهخود میگیرد. قدرت در نظر متکلمان توانایی انجام یا ترک فعل است و از این رو اطلاق قدرت بر فاعلهای طبیعی نارواست. بنابر تعریف فوق قدرت امری است زائد بر شیء، ولی در خداوند و مجردات عین وجود است. در علوم و مهندسی، قدرت مقدار کار یا تولید کارمایه در مدت معین است. در سیاست و علوم اجتماعی، قدرت یکی از مفاهیم اصلی است و جامعهشناسان کوشیدهاند با جداکردن آن از اقتدار مشروع از سویی، و زور از سوی دیگر، آن را تعریف کنند. قدرت نشانۀ توانایی دارندۀ آن است برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی. روابط میان دولتها ـ اگر قالب قانونی مشترک در کار نباشد، یا میان آنها همرأیی وجود نداشته باشد ـ معمولاً روابط قدرت است. در پس قدرت معمولاً زور موجود است، امّا در تاریخ نمونههایی از بهکار بردن قدرت (یعنی اراده) بدون دستیازیدن به زور وجود داشته است، مانند جنبش گاندی برضد قدرت بریتانیا و نهضت نلسون ماندلا علیه حکومت تبعیض نژادی افریقای جنوبی. معمولاً در تداول سیاسی، کشورهای مستقل را «قدرت» میخوانند و آنها را به قدرتهای کوچک، متوسط، بزرگ و اَبَر قدرت تقسیم میکنند. قدرت، یا قدرتهای منطقهای، قدرتهای اقتصادی و نظامی نیز از صفاتی است که به کشورها نسبت داده میشود.