ماگدا سابو
ماگدا سابو (Magda Szabó (1917 – 2007
ماگدا سابو Magda Szabó | |
---|---|
زادروز |
1917 |
درگذشت | 2007 |
ملیت | مجارستانی |
تحصیلات و محل تحصیل | دانشگاه دبرکن |
شغل و تخصص اصلی | نویسنده |
آثار | در، ابیگل |
گروه مقاله | ادبیات غرب |
بانوی نویسندهی مجارستانی. به جز رمان و داستان کوتاه، نمایشنامه، مقاله، مموآر[۱] و شعر نیز مینوشت و آثارش بیش از هر نویسندهی مجارستانی دیگری به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
در دبرکن[۲]، شهری که آن زمان جزوی از حکومت پادشاهی اتریش-مجارستان بود، به دنیا آمد. از دانشگاه همین شهر فارغالتحصیل شد و به تدریس زبانهای لاتین و مجاری در مدارس پرداخت. همچنین، در فاصلهی سالهای 1945 تا 1949 در وزارت مذهب و آموزش[۳] مغشول به کار بود. در سال 1947 با تیبور سوبوتکا[۴]، نویسنده و مترجم، ازدواج کرد.
فعالیت ادبی او با شعر آغاز گردید و اولین کتاب منتشرشدهاش، مجموعه شعری بود با عنوان بره[۵]. در سال 1949، جایزهی بومگارتن[۶] را دریافت کرد که البته به دلیل اتهام دشمنی با حزب کمونیست به وی تعلق نگرفت. در همین سال، از کار در وزارت نیز اخراج شد. در دورهی سیطرهی استالین، سانسور شدیدی بر ادبیات اعمال میشد و سابو و همینطور همسرش، توان ادامهی فعالیت به عنوان نویسنده را نداشتند. در چنین شرایطی، سابو ناگزیر به تدریس در مدارس ادامه داد.
در سال 1958 اولین رمان خود را با عنوان فرسکو[۷] منتشر کرد. این داستان، روایتی است از گرد هم آمدن یک خانوادهی پیوریتن در یک مراسم ترحیم که در خلال آن پرسشهایی در باب نفاق و دورویی و نقش آن در تاریخ مجارستان مطرح میگردد. رمان دیگرش با عنوان بچه آهو[۸]، حول محور یک بازیگر زن و تقلایش برای غلبه بر کودکیِ فقیرانه و دشوارش نوشته شده است. در این اثر، سابو با رویکردی روانشناختی، تصویری از دنیای درونی زنِ مدرن ترسیم میکند. او با فاصلهای کوتاه پس از این رمان، دو اثر دیگر با محوریت زنان جوان منتشر کرد، از جمله مرثیهی ایزا[۹] که داستان یک دکتر جوان زن و رابطهی او با مادرش را روایت میکند.
رمانابیگل[۱۰] (1970) مشهورترین اثر او، داستانی ماجراجویانه است دربارهی دختری جوان که در جریان جنگ جهانی دوم، در منطقهی شرقی مجارستان زندگی میکند. بر مبنای این اثر، یک سریال تلویزیونی و یک تئاتر موزیکال نیز ساخته شده است.
از سال 1971، سابو مجموعهای از خودزندگینامه را آغاز کرد و در آنها، به تاریخچهی خانوادهی خود پرداخت. یکی از معروفترین رمان های او با عنوان در[۱۱] (1987)، به توصیف رابطهی منحصر به فرد بین دو زن اختصاص دارد: نویسندهای موفق – مانند خود سابو – و خدمتکار مرموزش. نصرالله مرادیانی این اثر را ترجمه کرده و نشر بیدگل آن را منتشر ساخته است. همچنین، نشر «قطره» مجموعهای از داستانهای کوتاه او را با عنوان شهر ممنوعه و با ترجمهی فریبا ارجمند به چاپ رسانده است.
سابو در طول دوران حرفهای خود دهها جایزهی ملی و بینالمللی دریافت کرد. او در بیست سال پایانی زندگی خود اثری منتشر نکرد و در نهایت در سال 2007 درگذشت.