قرار گرفتن در فهرست ده کتاب فانتزی برتر سال نیویورک تایمز (برای رمان کافکا در کرانه)، جایزه نویسنده جدید گونزو (برای رمان به آواز باد گوش بسپار)
نویسندۀ ژاپنی. به خاطر رمانها و داستانهای کوتاهش جوایز بسیاری کسب کرده است. آثار او عموماً سورئال یا فانتزی هستند و بر مضامینی مثل بیگانگی و تنهایی تکیه دارند. موراکامی در ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت و در ۱۹۷۱ ازدواج کرد. به گفتۀ خودش، در ۲۸سالگی وقتی مشغول تماشای یک مسابقۀ بیسبال بود، ایدۀ اولین کتابش «به آواز باد گوش بسپار» به ذهنش رسید که در سال انتشارش جایزۀ نویسندۀ جدید گونزو را دریافت کرد. تا قبل از آن، موراکامی هیچ وقت به فکر نوشتن نیفتاده بود و یک بار را در توکیو اداره میکرد. بعد از آن، رمانها و داستانهای کوتاه بسیاری نوشت و به نوعی سبک شخصی دست پیدا کرد. در آثار او رد پای فرهنگ غرب کاملاً پیداست و این باعث شده که شهرتش در بیرون از ژاپن، بیشتر از داخل باشد. رمان کافکا در کرانه[۱] از کتابهای مهم اوست که به طور موازی به داستان زندگی پسر ۱۵ سالهای به اسم کافکا و پیرمردی به اسم ناکاتا میپردازد. کافکا از خانه فرار میکند تا مادر و خواهرش را پیدا کند و ناکاتا نوعی عقبماندگی ذهنی دارد که به او توانایی صحبت کردن با گربهها را داده است. در طرح کلی داستان، از اسطورۀ ادیپ استفاده شده است. این کتاب در سال ۲۰۰۵ در فهرست ده کتاب فانتزی برتر سال نیویورک تایمز قرار گرفت و به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شد، از جمله سه ترجمۀ متفاوت به زبان فارسی.
رمانسوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش توسط امیرمهدی حقیقت به فارسی برگردانده شده و داستان دوستی گروهی چهارنفره در دوران دانشجویی را بازگو میکند. راوی که یکی از آن چهار نفر است در همان سالها ناگهان و بدون هیچ دلیلی از گروه طرد شده و حالا بعد از سالها به صرافت افتاده تا دلیل ماجرا را بداند. کتابهای دیگری نیز از او به فارسی ترجمه شده است، ازجمله رمانهای پین بال 1973، به آواز باد گوش بسپار، تعقیب گوسفند وحشی، بعد از زلزله و همچنین مجموعه داستانهای کجا ممکن است پیدایش کنم؟، ابرقورباغه و پای عسلی، گربههای آدمخوار، چاقوی شکاری، نفر هفتم، دیدن دختر صددرصد ایدهآل در صبح زیبای ماه آوریل و ...