هیپیاس الیسی
هیپیاس الیسی[۱]
یکی از سوفسطائیان مشهور و معاصر پروتاگوراس. او در اواسط قرن پنجم قبل از میلاد متولد شد. نام او در بعضی از مکالمات افلاطونی، یعنی هیپیاس بزرگ[۲]، هیپیاس کوچک[۳] و پروتاگوراس[۴] آمده است. ضمن علاقهایی که به سبک ادبی و بدیهه سرایی داشت. دارای دانش دایره المعارفی و از اشخاص سهیم در پیشرفت علم ریاضیات بوده است. شخصیت علمی او به گونهایی بود که می توانیم، او را در ردیف محققانی قرار دهیم که در دوره یونانیمآبی«علامه» نامیده میشدند. هیپیاس در سراسر دو متن افلاطون در هیپیاس کوچک و هیپیاس بزرگ، به عنوان شخصیتی ارائه می شود که قادر به عرض اندام در مقابل پرسشگریهای سقراط نیست. او همچون سایر سوفسطائیان علم خود را به مردم میآموخت، و از سویی همچون سقراط، در کنار میزها و بازارها به بحث در خصوص، تاریخ علوم، تاریخ فلسفه و تاریخ ریاضیات میپرداخت. او به تغایر اساسی میان اعتبار دایمی قانون طبیعی[۵] و ماهیت امکانی و محتوای قوانین عرفی و قراردادی[۶] قایل بود و خود از طبیعت در مقابل قرارداد و عرف دفاع میکرد. مفهوم نوموس [۷]در نظر او معنایی کاملاً مخالف مفهوم نوموس در فلسفهی هراکلیتوس، پیندار و عرفان اورفهای و فلسفهی افلاطون دارد. از نظر آنها نوموس ، قانون اخلاق کلی است که منشأ الهی دارد و مبدأ همهی قوانین و اخلاقیات بشری بهشمار میرود. در حالی که هیپیاس به پیروی از پروتاگوراس، نوموس را به عنوان قانون و عرف در معنای قراردادی آن در نظر میگیرد و آن را در برابر قوانین نانوشته طبیعت قرار میدهد. از نظر او قوانین بشری، همچون یک مستبد عمل، و انسانها را مجبور میکند تا کارهای بسیاری انجام دهند که مخالف با طبیعت آنها است. همچنین می گوید، ما باید انسانهایی را دوست و خویشاوند بدانیم که توسط طبیعت شبیه هم هستند. شاید اهمیتی که هیپیاس برای فرقگذاری میان «طبیعت» و «قرارداد»(قانون) قائل شده، به سبب پرداختن به اخلاق و سنن اقوام مختلف بوده است.گرایش او به جهان میهنی از این جا پیداست که او به منابع تاریخی غیر یونانی هم توجه کرده است. میگویند او مفهوم خودکفایی را به عنوان غایت اخلاقی مطرح کرده است، البته نه در معنای کلبی «رهایی از نیازها» بلکه به عنوان کوششی برای استقلال از دیگران، از این طریق که آدمی هر آنچه را لازم دارد خودش بسازد.
هیپیاس نظام تقویت حافظه را که توسط سیمونیدس کئوسی[۸] ابداع شده بود را به مرحله کمال رساند. بطوریکه حتی در سنین کهولت میتوانسته، پنجاه نام را که برای نخستین بار شنیده بود، بدون اشتباه و بی آنکه ردیف آنها را بههم بزند، از حفظ بگوید.
منابع:
1-گمپرتس، تئودور، متفکران یونانی جلد اول، 1399، ترجمهی محمد حسن لطفی، چاپ دوم، تهران، انتشارات خوارزمی.
2-یگر، ورنر، الهیات نخستین فیلسوفان یونان، 1392، ترجمهی فریده فرنودفر، چاپ اول، تهران، انتشارات حکمت.
3-تسلر، ادوارد، کلیات تاریخ فلسفه یونان، 1395، ترجمهی حسن فتحی، چاپ اول، تهران، انتشارات حکمت.
4-کرفرد، ج، ب، و دیگران، تاریخ فلسفهی راتلج،1393، ترجمهی حسن مرتضوی، چاپ دوم، تهران، انتشارات نشر چشمه.